به تلخی دوری به شیرینی انار | ایران


احتمالاً اسم پاکستان ما را بیشتر یاد محصولاتی مثل موز و انبه و ادویه می­‌اندازد. تصورات خودم هم از این کشور خلاصه می‌­شد به چیزهایی که قبلاً از دوستان پاکستانی­مان شنیده بودم. راستش را بخواهید، اصلاً فکر نمی­‌کردم که کتابی در آن حال ­وهوا را بپسندم. ولی «دختر انار» [Amal unbound اثر عایشه سعید Aisha Saeed] از چیزی که منتظرش بودم تجربه جالب‌­تری بود؛ داستانی دخترانه در محیطی کاملاً متفاوت و جدید.

دختر انار» [Amal unbound اثر عایشه سعید Aisha Saeed]

اَمَل، اولین دختر خانواده­‌ای پرجمعیت است که در روستایی کوچک در پاکستان زندگی می­‌کنند. دختر بزرگ خانه، به ناچار باید بخش زیادی از کارهای منزل را به عهده داشته باشد. خصوصاً وقتی مادرش بچه دیگری به دنیا می­‌آورد که در کمال تأسف بزرگ­ترها، پسر نیست. اَمَل اهل دنیای کتاب‌­هاست و عطش آموختن رهایش نمی­‌کند. ولی با متولد شدن نوزاد، ناچار است مدرسه را رها کند تا تمام­ وقت به کارهای خانه برسد و در دوران نقاهت مادر، مراقب خواهرهای کوچک­ترش باشد. این اتفاق از نظر او هیچ منصفانه نیست و شاید اگر پسر بود، مجبور نمی­‌شد خانه‌­نشین شود. امل از شرایط پیش آمده متنفر است، اما خبر ندارد که همه­ چیز می‌­تواند بدتر هم بشود.

پدر او بدهی‌­هایی دارد و این دختر تنها راه صاف­‌شدن بدهکاری­‌های او به ثروتمندترین و با نفوذترین خانواده منطقه است. حتی اگر امل از خانه و کسانی که دوست­شان دارد دور و دورتر شود، نباید امیدش را به راحتی از دست بدهد. همانطور که خودش می‌گوید، اگر همه باور کنند که اوضاع همیشه یکسان خواهد بود، هیچ‌وقت تغییری ایجاد نمی‌شود. امل جرأت و جسارت انجام خیلی کارها را دارد و حتی با وجود ترس و تردید، شجاعانه مقابل خطرناک‌­ترین افراد قرار می­‌گیرد. دختر اناری، کتاب خوشخوان و سریعی است که باعث می‌­شود به رؤیاهایتان جدی‌­تر فکر کنید و از داشته‌هایتان لذت ببرید. همانطور که انار به امل امید تازه می‌دهد و کامش را بعد از تلخی‌ها شیرین می‌کند.

[این رمان با دو ترجمه در بازار نشر ایران موجود است: «دختر انار» و «امل، دختری از جنس امید»]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...