رمان «خانه‌ بی‌سقف» [Open house] نوشته الیزابت برگ [Elizabeth Berg] با ترجمه ندا لُهُردی توسط نشر خزه منتشر و راهی بازار نشر شد.

خانه‌ بی‌سقف [Open house] الیزابت برگ [Elizabeth Berg]

به گزارش خبرگزاری مهر، الیزابت برگ از جمله‌نویسندگانی است که آثارش جزو پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز  هستند. اما بین آثارش، «خانه‌ بی‌سقف» جایگاه ویژه‌ای دارد و علاوه بر  پیدا کردن مخاطبانی فراوان، رمانی مهم و جدی محسوب می‌شود. چنان‌که باشگاه کتابخوانی اپرا وینفری این‌رمان را به‌عنوان کتابی تأثیرگذار انتخاب کرد تا خوانندگانش درباره‌ آن بحث و تبادل نظر کنند.

از رمان مذکور در سال ۲۰۰۳ فیلمی تلویزیونی با همین‌نام اقتباس و ساخته شد. داستان «خانه بی‌سقف» درباره ترس‌ها، تردیدها و البته امیدواری‌های زنی است که بسیاری از انسان‌ها در زندگی خود تجربه کرده‌اند.

نشریه سنت لوییس پست دیسپچ در مقاله‌ای درباره این‌کتاب نوشته بود: «الیزابت برگ با شوخ‌طبعی و درک مسائل احساسی یک زن، این رمان را نوشته است. دیدگاه مثبت و درست این نویسنده نسبت به انسانیت، در شخصیتهای داستانش و لابهلای صفحات کتابش کاملاً پیداست.» مجله نیویورک دیلی‌نیوز هم درباره این‌کتاب چنین‌جملاتی را چاپ کرده بود: «دیالوگ‌های سرگرم‌کننده و بی‌نقص... خواندن این‌کتاب شبیه گوش‌دادن به درددل‌های محرمانه و خصوصی یک‌زن است.»

این‌کتاب با ۲۷۲ صفحه و قیمت ۳۷ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...