«فسانه‌های فسون»، شامل جستارهایی در فرهنگ و ادب ایران به کوشش میرجلال‌الدین کزازی، از اساتید و پژوهشگران نام‌آشنای حوزه ادبیات منتشر شد.

فسانه‌های فسون میرجلال‌الدین کزازی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، این اثر شامل 18 نوشتار است که تاکنون دو نوشتار آن پیش از این در دسترس عموم قرار گرفته بود. کزازی که نامش با شاهنامه و آثار حماسی پیوند خورده، در این اثر ضمن بررسی برخی از وجوه در این گونه ادبی و شاهکار فردوسی، به موضوعات دیگری از جمله مولانا و حافظ نیز پرداخته است.

از درویشی تا رندی، اندیشه و رای: اندیشه‌ورز و رایور، دیدن و اندیشیدن، مهر و مولانا، فسانه‌های فسون، هفت ردۀ رهایی، البرز، قاف، قفقاز، شاهنامه و نارتنامه، پگاهانگی و ازخودبیگانگی، بزم زیبایی و هنر: شاهنامه، کدیور و سپاهی، درنگی به کام و کامه بر فرازنامه، شوفاری که ویر می‌گیردش، تِشتن و تِستن، مرده‌ریگ نیک‌شگفت، از لخت تا روخ، خدای و خاتون و یادی از پیاره و از تم هم عناوین جستارهای این کتاب را تشکیل می‌دهد.

اولین نوشتار درباره شعر حافظ است. در ابتدای نوشتار آمده است: «در دیوان حافظ اگر با نگاهی کلان و فراخ به نام‌های کسان که در آن به کار گرفته شده‌اند بنگریم، این نام‌ها را که چندان پرشمار نیز نیستند، در دوگونه و گروه بخش می‌توانیم کرد و جای می‌توانیم داد: نام‌های تاریخ ..... نام‌های نمادگونه: خواست من از نام‌های نمادگونه، نام‌هایی است که آنها نیز به کسان بازمی‌گردند؛ لیک نه از گونۀ نام‌های تاریخی‌اند نه از گونۀ نام‌های نمادینه. نام‌های نمادگونه، نام‌هایی‌اند که کیستی نامور در آنها روشن و دانسته نیست و تنی تنها را آشکار نمی‌دارند و در یاد برنمی‌انگیزند؛ به سخنی دیگر: این نام‌ها در کاربرد ادبی و زیبایی‌شناختیشان از کارکردی فراگیر برخوردارند و از این دید، بیش به نام‌گونه می‌مانند تا به نامی که در شمار نام کسان جای می‌تواند گرفت و رده‌بندی می‌تواند شد. ...

نشر گویا کتاب حاضر را در 248 صفحه و در 500 نسخه در دسترس علاقه‌مندان به ادبیات کلاسیک قرار داده است.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...