اسمیت نولیبرال نیست | شرق


غالب گفتارهای نظری و به تبع آن گفتارهای عمومی، آدام اسمیت را از نظریه‌پردازان اصلی نظام سرمایه‌داری مدرن و بازار آزاد می‌دانند. مارکس در کتاب «سرمایه»، خاصه در جلد نخست، نتیجه‌ می‌گیرد که پذیرش نظام بازار آزاد اسمیتی به افزایش نابرابری طبقاتی منجر می‌شود. ولی جووانی اریگی [Giovanni Arrighi] در کتاب «آدام اسمیت در پکن: تبارهای قرن بیست‌ویکم» [Adam Smith in Beijing : lineages of the twenty-first century] نه‌تنها با تصور غالب همراه نیست بلکه حتی آرای اسمیت را ضد سرمایه‌دارانه می‌داند. نتیجه استدلال نظری اریگی در کتاب حاضر این است که در آثار اسمیت مفهومی از بازارهای خودتنظیم‌‌گر مشابه کیش نولیبرالی وجود ندارد: «اسمیت از استعاره دست نامرئی بازار استفاده کرد تا نشان دهد که در یک بازار آزاد موازنه همواره بین عرضه و تقاضا برقرار می‌شود و باور داشت که این دست نامرئی بازار همیشه تضمین‌کننده ارضای امیال و سلیقه‌های واقعی مصرف‌کننده نیست. اسمیت هرگز در نظر نداشت این استعاره - که فقط یک‌بار در کتاب چهارصدصفحه‌ای «ثروت ملل» به چشم می‌خورد - به یک قانون انعطاف‌ناپذیر طبیعت تبدیل شود که به صورت فرمول‌های ریاضی بیان شده است. او هرگز ادعا نکرد که بازار به همان میزان قابل پیش‌‌بینی‌بودن قانون جاذبه نیوتن عمل می‌کند». (افسانه توسعه: 80) .

جووانی اریگی [Giovanni Arrighi]  آدام اسمیت در پکن: تبارهای قرن بیست‌ویکم» [Adam Smith in Beijing : lineages of the twenty-first century]

در نظر اسمیت، برخلاف مارکس، بحران در یک وضع متعادل رخ می‌دهد. کتاب «آدام اسمیت در پکن» با ارجاع مستقیم به «ثروت ملل» نشان می‌دهد اسمیت در پی تضمین بازار آزاد است چون از طریق افزایش رقابت سود را کاهش می‌دهد. در نظر اریگی، اقدام دولت نزد اسمیت اقدامی به نفع کارگران است نه صاحبان سرمایه. اسمیت در «ثروت ملل» می‌کوشد نشان دهد «تعقیب نفع شخصی در کل به نفع جامعه است. معهذا، این اثر، به‌هیچ وجه حمایت بنیادگرایانه از غلبه نیروهای بازار در اقتصاد نیست. به‌رغم تفسیر و برداشت حامیان تندروی نظریه‌ نوکلاسیک، آدام اسمیت به اهمیت جنبه‌های اجتماعی و امور اخلاقی باور داشت. در نظر اسمیت دولت نه‌تنها نظام حقوقی و قانونی کارآمدی را به وجود می‌آورد، بلکه همچنین موجودیتی است که حد مطلوب زندگی کارگران را تضمین می‌کند. اسمیت تصور می‌کرد که اگر تقسیم کار منافع مادی زیادی تولید کند ولی، به خاطر تخصصی‌شدن بیش از حد فرد، زندگی معنوی کارگران را تهی می‌سازد، استانداردهای زندگی آنان ممکن است تنزل کند. در نتیجه احساس می‌کرد که کارگران در انجام وظایف شخصی خود و حفظ منافع کشورشان قصور خواهند کرد. بنابراین از نظر اسمیت، وظیفه دولت برطرف‌کردن این محدودیت‌های انسانی بود تا اطمینان حاصل کند که هر فرد می‌تواند فضایل معنوی و اجتماعی خود را به کار گیرد». (همان: 78)

در نظر اریگی مقصود اسمیت از رقابت در بازار آزاد، رقابت سرمایه‌داران با یکدیگر است. اسمیت به صراحت کامل گفته که خواهان ایجاد رقابت بین کارگران برای کاهش دستمزدها نیست و طرفدار رقابت سرمایه‌داران برای کاهش سود به حداقل پاداش پذیرفتنی برای ریسک‌هایی است که متحمل شده‌اند. این تعبیر را می‌توان برداشتی پارالکسی از تفسیر مارکس دانست که امکان استثمار نیروی کار را مشروط به رقابت کارگران با یکدیگر می‌دانست. حال آنکه اقتصاددانان جدید نولیبرال با دست‌یازیدن به اسمیت می‌خواهند کارگران به نفع بهره‌وری سرمایه با یکدیگر رقابت کنند. کتاب حاضر با ارجاع به اسمیت و باتوجه به تجربه چین نشان می‌دهد که «بازار» ابزاری برای حکومت و وجهی از سازماندهی جامعه است. مقصود اریگی از ادعای حاضر نه اشاره به ماهیت نامرئی و خودتنظیم‌گر بازار در برابر بوروکراسی منضبط دولتی، بلکه پاسخ به این پرسش است که نظم بازار منافع چه کسی را تأمین می‌کند؟ از این‌رو، به جای پرداختن به شکل پدیده‌ها باید به ماهیت و هدف غایی‌شان پرداخت. اریگی تأکید دارد نمی‌توان از رشد سرمایه‌داران، تقویت سرمایه‌دارانه سیستم موجود در جوامع را نتیجه گرفت و مسئله در اینجا بر سر شدت رقابت بین نیروهای کار یا بین خود سرمایه‌داران است.

او در کتاب «آدام اسمیت در پکن» نشان می‌دهد منطقی و عقلانی نیست بشریت در جهت منافع اقلیت سرمایه‌دار با یکدیگر رقابت کند و از این‌رو، روند حاکم و مسلط در جهان را برخلاف روند طبیعی می‌داند. اریگی ضمن مقایسه توسعه اقتصادی کشورهای غربی و شرق آسیا و ظهور ابرقدرت اقتصادی جدید و پیامدهای آن در نظام جهانی سرمایه به وضعیت حاکم بر چین، قطب‌بندی‌های آینده جهان و همچنین به افول قدرت انحصاری ایالات متحده می‌پردازد.

همان‌طور که نمونه اعلای تولید سرمایه‌دارانه برخلاف پیش‌بینی مارکس نه در برلین بلکه در دیترویت شکل گرفت، اقتصاد بازار غیرسرمایه‌دارانه اسمیتی نیز نه در بریتانیا بلکه در چین به وجود آمد. اسمیت، در قرن هجدهم، در کتاب «ثروت ملل» پیش‌بینی کرد که بین غرب و شرق یا به عبارت دیگر بین غرب و سرزمین‌های تحت تصرفش توازن قدرت به وجود می‌آید، منتها یک توزان مشروط. کتاب اریگی ریشه‌ها، دلایل و عوامل تاریخی برآمدن غیرعادی چین در اقتصاد جهانی را در این بستر و با بازخوانی رادیکال «ثروت ملل» تحلیل می‌کند و نشان می‌دهد چگونه تلاش‌های ایالات متحده در خلق نخستین امپراتوری جهانی، بعد از فروپاشی دیوار برلین، به موفقیت‌های شگفت‌آور اقتصادی چین برخورد و در سایه سیاست‌هایش در جنگ علیه ترور شکست خورد. در نظر او اگر چین کاملاً به کانون جدید اقتصاد جهانی بدل شود، نقش آن به طور بنیادی متفاوت از قدرت‌های هژمونیک پیشین خواهد بود: نه‌فقط به خاطر تفاوت‌های فرهنگی که ریشه در تفاوت‌های تاریخی- جغرافیایی دارد، بلکه دقیقاً به‌واسطه آنکه تاریخ و جغرافیای متفاوت منطقه آسیای شرقی تأثیری روی ساختارهای جدید اقتصاد جهانی خواهد گذاشت.

او معتقد است اگر چین هژمونی بیابد به شیوه‌های بسیار متفاوتی نسبت به دیگران هژمونی خواهد یافت. چرا که فقط یک قدرت، یعنی قدرت نظامی، اهمیت بسیار کمتری از قدرت‌های فرهنگی و اقتصادی دارد. به همین دلیل است که چینی‌ها بیشتر با کارت اقتصادی در صحنه جهانی بازی می‌کنند. اریگی از خلال استدلال‌های خود در کتاب حاضر این احتمال را مطرح می‌کند که شاید چین در آینده‌ای نزدیک به نوعی از اقتصاد بازار غیرسرمایه‌دارانه اسمیتی برسد، اتفاقی که ممکن است تجارت جهانی را از نو بسازد و تعادل قدرت جهانی را دوباره طراحی کند. در کتاب حاضر از جامعه بازار جهانی به‌عنوان آینده بالقوه امیدبخش یاد می‌شود که در آن دیگر قدرت برتر وجود ندارد. هر چند اریگی هیچ احتمالی برای تحقق آن در آینده نزدیک قائل نیست. او کتاب حاضر را با امید اجتماع مشترک‌المنافعی از تمدن‌ها پایان می‌برد که بر مبنایی برابر با یکدیگر، با احترام مشترک به زمین و منابع طبیعی آن زندگی کنند. اگرچه ظاهر این ایده به سوسیالیسم می‌ماند، اریگی چندان با به کاربردن این اصطلاح موافق نیست، چون سوسیالیسم بیش از حد با مالکیت دولتی اقتصاد یکی انگاشته شده و این مسئله معضلات بزرگی پدید می‌آورد. اریگی احتمال می‌دهد جامعه آینده چه‌بسا از طریق مبادلات بازاری در تنظیم دولت سازماندهی شود، به گونه‌ای که به سبک اسمیتی به کارگران قدرت ببخشد و از سرمایه سلب قدرت کند، نه از طریق مالکیت دولتی و کنترل وسایل تولید.

منبع: افسانه توسعه، اسوالدو د ریورو، ترجمه: محمود عبدالله‌زاده، ناشر: اختران، چاپ سوم 1387

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...