موج سنگین گذر تغییر | اعتماد

«تحلیل نوینی از زمان، خاطره و هویت»، کتابی است که به ‌تازگی توسط انتشارات اختر تبریز به نویسندگی دکتر منوچهر ذاکر به انتشار رسیده است. این کتاب به مطالعه جنبه‌های مختلف زمان، دو فرهنگ یا پارادایم برای زمان حال، تحلیل خاطره و هویت‌یابی گروهی پرداخته و نظریه‌ای موسوم به «هویت بر پایه خاطره و رسالت» ارایه می‌دهد. زمان یکی از معدود مفاهیمی است که وسیع‌ترین حجم مطالعات از فیزیک گرفته تا روانشناسی و الهیات را به خود مشغول داشته است.

تحلیل نوینی از زمان خاطره و هویت منوچهر ذاکر

در دهه‌های اخیرپرسش‌های تخصصی مربوط به زمان در حوزه‌های عصب‌شناسی و روانشناسی‌شناختی مطالعه می‌شوند. به همه اینها جنبه‌های فرهنگی و اجتماعی زمان را نیز بیفزایید. نگاهی به گستردگی معنا و مفهوم زمان در هر یک از این حوزه‌های پژوهشی نشان می‌دهد واژه زمان، چترواره‌ای است که همه این مباحث ناهمگن و دور از هم و در عین حال مرتبط را گرد آورده است. جنبه‌های گوناگون زمان وسیعا در ساحت‌های مختلف معارف بشری مطالعه شده است که قدمتی بالغ بر 2500 سال دارد. در کشورهای بسیاری موسسات و مراکزی مختص پژوهش در باب زمان مشغول فعالیت هستند. باوجود اهمیت فراوان مطالعات زمان متاسفانه در ایران با فقر مطالعاتی در باب زمان مواجه هستیم. تعداد کتاب‌ها در زمینه زمان و خاطره در ایران بسیار معدود است. کتاب حاضر از این لحاظ که نظریه‌ای برای هویت موسوم به «هویت بر پایه خاطره و رسالت» ساخته و پرداخته کرده، منحصر به ‌فرد است. هدف از مباحث و مطالعات زمان صرفا جذابیت مفهوم مرموز زمان و تحلیل مفهومی و فلسفی مقولات زمانی نیست؛ همان‌طورکه کمیت زمان یکی از توانمندترین و قابل ادراک‌ترین مفاهیم برای صورت‌بندی و تحلیل پدیده‌های طبیعی و دینامیک در طبیعت است مباحث مرتبط با زمان، زبانی به جرات منحصربه‌ فرد برای فهم و تحلیل برخی موضوعات در روانشناسی و فرهنگ از قبیل نحوه فکر و تصمیم‌گیری، شرایط کنش ذهنی و تجربه عملی افراد و روابط میان‌فردی به وجود می‌آورد. در واقع مفاهیم زمانی برای مطالعات فرهنگی و انسانی همان ارزشی را داراست که زمان در نظریه‌های فیزیکی و علوم تجربی دارد. کتاب حاضر نیز به نوبه خود قابلیت‌های مفاهیم زمانی در تحلیل مسائل فرهنگی و اجتماعی را گسترش می‌دهد.
 
کتاب ابتدا با مفهوم زمان عینی که در فیزیک مطرح است، شروع شده و ضمن نقد آن وارد جنبه‌های ذهنی زمان می‌شود. مفهوم زمان حال تاکنون مورد توجه جدی و تحلیل محققین قرار نگرفته است. در بخش زمان حال با بهره‌‌گیری از برخی مفاهیم روانشناختی و فضیلت‌گونه، دو پارادایم برای زمان حال موسوم به پارادایم فرهنگی اینجا و اکنونی(خیامی) و پارادایم وفاداری و عهد افکندن معرفی شده است که اهمیت وافر زمان حال را هم در مطالعات زمان و هم برای فرهنگ و روانشناسی نشان می‌دهد. به عقیده نگارنده، مفهوم زمان حال از ویژگی‌های روانشناختی کنش‌ها و تجربیاتی که در لحظه جاری اکنون انجام می‌شوند، جدایی‌ناپذیر است. این بخش یکی از بکرترین قسمت‌های کتاب است. 

در بخش زمان روانشناختی بعضی پرسش‌های مربوط به زمان ذهنی برحسب مقولات روانشناسی‌شناختی مانند حافظه اپیزودیک و حافظه کاری پاسخ داده می‌شود. برنامه‌ها و جداول زمانی انتظام شهری و اجتماعی، مقررات اداری و بروکراتیک لازم‌الاجرا برای آحاد جامعه، نحوه‌های توزیع خواسته‌های رفاهی و اقتصادی، ضرباهنگ و ریتم‌هایی را در جامعه تولید و افراد جامعه را وادار به هماهنگی با این ضرباهنگ‌ها می‌کنند که در کتاب، ریتم و زمان اجتماعی نامیده می‌شود. آحاد جامعه باید زمان روانشناختی و فردی خود را با ضرباهنگ جامعه کوک کنند. همچنین پارادایم دینی زمان، تقابل ادیان زمانی و آیین‌های مکانی و توتمیستی شرح داده شده است. ادامه کتاب به مبحث خاطره و کاربردهایش در هویت‌یابی گروهی که در جامعه‌شناسی حافظه بسیار حائز اهمیت است، اختصاص دارد. نخست آرای موریس هالبواکس و پُل ریکور مرور شده است. برای معرفی هویت ‌‌بخشی بر پایه خاطره و رسالت، نگارنده تفاوت حافظه و خاطره را-که معمولا یکسان تلقی می‌شوند- شرح داده و این هویت را بر پایه مفهوم خاطره و در چارچوب فرهنگ زمانی وفاداری و نحوه عمل تعهدآمیز، مفهوم‌سازی می‌کند. سپس جایگاه این نظریه را در نظریه‌های هویت مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. در خلال معرفی این نظریه از هویت، نظریه‌هایی همچون ایرانشهری و هویت‌های باستانی مورد نقد قرار گرفته و اشاره شده چرا این نظریات حتی در عرصه نظری محکوم به شکست هستند. مطالب مختصری نیز به موضوع مهم ولی کمتر پرداخته شده فراموشکاری ایرانیان اختصاص دارد. کتاب با بحث معماری زمان حال و جنبه‌های انتقادی مطالعات زمان به پایان می‌رسد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...