کتاب «گلوله برفی که راه افتاد» که به تازگی توسط دفتر نشر معارف منتشر شده است، داستان زندگی را روایت می‌کند که خاموش و بی‌صدا تحت تأثیر دروغ زیر و رو می‌شود.

گلوله برفی که راه افتاد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، سعید محمدی، نویسنده کتاب «مأموریت در قصر»، این‌بار در کتاب جدید خود به سراغ یکی از معضلات و آسیب‌های اخلاقی و تأثیر آن بر زندگی شخصی و اجتماعی انسان‌ها رفته است.

داستان کتاب «گلوله برفی که راه افتاد»، قصه دو پسر نوجوان را روایت می‌کند. ماجرا از کَل‌کل این دو در مدرسه آغاز می‌شود تا جایی که این درگیری‌های لفظی سرانجام به یک فاجعه ختم می‌شود. در این میان، دروغ نجات‌دهنده یکی از آنها می‌شود اما این پایان ماجرا نیست و انگار تازه حوادث عجیب‌تری نیز رخ می‌دهد. یک دروغ، آغازی می‌شود برای دروغ‌های بعدی و تأثیراتی که بر زندگی آنها می‌گذارد. درست مانند گلوله‌ای برفی کوچکی که در مسیر خود، بزرگ و بزرگتر می‌شود؛ به طوری که دیگر نمی‌توان آن را مهار کرد.

در پشت جلد این کتاب نوشته است: «دروغ حفره‌ای است که انتها ندارد. دروغ اول مانند گلوله برفی است که از قله راه می‌افتد. اگر ادامه یابد منجر به دروغ‌های بعدی و بزرگتر شدن آن گلوله برفی می‌شود و در نهایت، باعث ویرانی بزرگی می‌شود. اما اگر در همان جا متوقف شود، خرابی کمتری دارد.»

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «اتفاقی که افتاده بود را نمی‌توانست باور کند. نفس عمیقی کشید و خودش را به لبه ساختمان کشاند. به پایین نگاه کرد، بدنِ بی جانِ عرفان را دید که یک پایش زیرش تا شده بود و به پهلو روی زمین افتاده بود. خیال به سرش زد. کارش تمام شده است. شاید فقط بیهوش شده باشد. اما چه کسی از سه متری روی زمین بیفتد، زنده می‌ماند؟! امکان ندارد. اگر به جرم قتل بگیرندش، کارش تمام است...».

«گلوله برفی که راه افتاد» تلاش دارد نشان دهد که زندگی انسان‌ها چه خاموش می‌تواند زیر و زبر شود، طوری آوار شود که ما آن را احساس نکنیم. نویسنده کوشیده با خلق یک داستان مهیج، تبعات دروغ در جامعه را نشان دهد؛ موضوعی که کم و بیش زندگی بسیاری را به چالش کشیده است.

دفتر نشر معارف کتاب «گلوله برفی که راه افتاد» را در 88 صفحه و به قیمت 20 هزار تومان منتشر کرده است. 

................ هر روز با کتاب ...............

پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...
در کشورهای دموکراتیک دولت‌ها به‌طور معمول از آموزش به عنوان عاملی ثبات‌بخش حمایت می‌کنند، در صورتی که رژیم‌های خودکامه آموزش را همچون تهدیدی برای پایه‌های حکومت خود می‌دانند... نظام‌های اقتدارگرای موجود از اصول دموکراسی برای حفظ موجودیت خود استفاده می‌کنند... آنها نه دموکراسی را برقرار می‌کنند و نه به‌طور منظم به سرکوب آشکار متوسل می‌شوند، بلکه با برگزاری انتخابات دوره‌ای، سعی می‌کنند حداقل ظواهر مشروعیت دموکراتیک را به دست آورند ...
نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...