الهامه کاغذچی در گفت‌وگو ایبنا، در رابطه با اثر جدید خود «مکاشفه ابرک، سگ قربانعلی» که به تازگی راهی بازار نشر شده گفت: همواره «زن بودن» برای من دغدغه اساسی بوده و در عین بی‌اعتقادی‌ام به «فمینیسم»، رفع دیوارهای تبعیض و حرکت در راستای برابری را طلب کرده‌ام. اثر تازه من هم که زمینه‌ای تحقیقی دارد، پدیده‌ای خرافی در فلات ایران موسوم به «عروس آب» را می‌کاود و سیری در سرتاسر کره خاکی که به دنبال آن می‌آید.

مکاشفه ابرک، سگ قربانعلی و عروس آب الهامه کاغذچی

کاغذچی گفت: این رمان، پنجمین تالیف من است، اما نخستین رمان! کتاب‌های پیشین، داستان کوتاه بودند و البته کتاب «نوزده» که در باب نقد و تحلیل نوزده رمان بود.

وی ادامه داد: این رمان یک اثر تحقیقی است. نوشتن آن پنج سال زمان برده است. ماجرا از شهری کوچک در فلات مرکزی ایران شروع شد و یک پروسه نفس‌گیر را رقم زد. سفرهای پر‌شمار، تحقیق و پیدا کردن آخرین بازماندگان رسمی موسوم به «عروس آب».

زنانی که قربانی خشم طبیعت، حماقت و خرافه پرستی می‌شوند. این داستان، فلات ایران را درنوردید و سر از آسیای مرکزی و شرق دور درآورد. بعد دور زد و رسید به آسیای غربی و بعدتر انگار همه دنیا را در آغوش کشید تا اروپا، آمریکا و استرالیا! هر کجا که طبیعت با موجود دو پا قهر می‌کند اولین گزینه، قربانی کردن است و چه بهتر که قربانی زنی جوان و زیبا باشد! یا خونش ریخته شود و یا به عقد درخت و آب و چاه درآید یا مادر آسمان و زمین بشود!

من در این کتاب، روایت‌های سینه به سینه را گردآوری کردم. پای صحبت مسن‌ترها نشستم. به دیدار بزرگان رفتم و خلاصه حاصل آن شد رمانی به نام «مکاشفه ابرک، سگ قربانعلی». این رمان راویان گوناگون دارد. از سگ و درخت و انسان گرفته تا عینک و دیوار و جن و پری! همه اشخاص و اشیا چشم و گوش می‌شوند و از حنانه می‌گویند! از ستمی که به او روا داشته شده است. نه فقط امروز و فردا، بلکه از یک درد مشترک تاریخی!

رمان ایرانی «مکاشفه ابرک، سگ قربانعلی» در ۲۷۰ صفحه و با بهای ۴۸هزار تومان از طریق نشر آگه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...