کتاب «دشت ماراتن» نوشته هانیه بختیاری منتشر شد.

دشت ماراتن هانیه بختیاری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این رمان که ماجرای زندگی دختری است که در ۱۰سالگی مادرش را از دست داد، اما توانست این غم را به توانایی‌های بزرگ‌تری تبدیل کند، در ۱۹۶ صفحه و با قیمت ۴۲ هزار تومان توسط انتشارات کتاب کوچه منتشر شده است.

در معرفی ناشر از کتاب «دشت ماراتن» می‌خوانیم: هانیه بختیاری نویسنده‌ای نوقلم است که توانسته ماجرایی پرکشش را در رمان خود نقل کند. او اثرش را با شرح تنهایی بر اثر رفتن شخصی به نام «عماد» آغاز می‌کند و در میان نقل زندگی امروزش، از گذشته پرفراز و نشیبی که داشته، می‌گوید. مثلا در صفحه ۵ و ۶ کتاب تعریف می‌کند: «اولین باری که خیلی دویدم ده‌سالم بود. توی بهشت زهرا بودیم و دیگران تصمیم گرفته بودند من هم باشم تا مرگ مامان را بهتر درک کنم. توی آن شلوغی مشکی و خاکی وقتی مامان را توی قبر گذاشتند، موقع خاکسپاری پاهایم شروع کرد به بی‌قراری. مثل این که چیزی را بخواهم اما بهم ندهند.» و بعد ادامه می‌دهد که از همان‌جا شروع کرد به دویدن.

شخصیت اصلی رمان، نشاط، در رشته ورزشی دویدن استعداد زیادی دارد. اما مساله این‌جاست که تمام رمان به همین از دست دادن‌ها و به دست‌آوردن‌ها ختم می‌شود. زندگی با تمام پستی و بلندی‌هایش برای نشاط ادامه دارد تا این‌که رازی قدیمی برملا می‌شود.

هانیه بختیاری پیش از انتشار این کتاب، در جایزه داستان «هدایت»، رتبه اول را کسب کرده بود.

................ هر روز با کتاب ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...