انتشارات کتابستان معرفت، رمان «شیر نشو» را پس از چاپ کتاب «سه کاهن» از مجید قیصری منتشر کرد.

شیر نشو مجید قیصری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از  مهر، برخلاف سه کاهن، «شیر نشو» در فضای معاصر و ایران امروز روایت می‌شود. داستان اهالی روستای رهشا که چند روز مانده محرم، خیمه معروف عزاداری‌شان که بسیار قدیمی و با اصالت بود در آتش‌سوزی از بین می‌رود.

برای اهالی روستا که همگی مستقیم و غیرمستقیم در تعزیه‌خوانی برای امام حسین (علیه‌السلام) نقش دارند، این اتفاقی تلخ و غیرمنتظره است اما آنها می‌خواهند هرطور شده، امسال هم مراسم تعزیه‌خوانی روز عاشورا را برگزار کنند.در این میان قهرمان داستان، جمشید بار بزرگتری هم بر دوش دارد. نوجوانی که هم بار مفقودی و نبودن پدر را به دوش می‌کشد و هم باید از پس وظیفه‌ای که به او محول شده است بربیاید. وظیفه‌ای که تا پیش از این، پدربزرگ و پدرش آن را انجام داده‌اند؛ شیر شدن! جمشید، ترس‌های زیادی دارد. یکی‌اش، ترس از هم‌نام خودش است؛ خورشید! جمشیدی که شیر و خرگوش درونش دائم در حال رفت و آمد هستند.

داستان «شیر نشو» روایت شیرین و دلچسبی است از تلاش آدم‌های ساده و معمولی اطرافمان برای نشان دادن عشقشان به امام حسین. عشقی که آنقدر در وجودشان رسوخ کرده که حتی وقتی میخواهند با هم عادی هم حرف بزنند با زبان اشعار تعزیه منظورشان را منتقل می‌کنند.

قهرمان، زبان و دغدغه‌های رمان «شیر نشو» نوجوانانه هست اما به خوبی می‌تواند بزرگسالان را هم جذب خودش کند. «شیر نشو» نوستالژی‌ای است از روزهای عظمت و شوکت تعزیه‌خوانی در ایران و همینطوری همدلی مردم در سختی‌های دوران جنگ.

کتابستان معرفت، رمان «شیر نشو» را در ۳۱۲صفحه و با قیمت۶۲هزار تومان چاپ و منتشر کرده است.

............... هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...