کتاب «نبرد تیله‌ها» روایت داستانی از شکل‌گیری تروریسم تا ترور افراد در قالب زندگی یک نوجوان پاکستانی نوشته سیدعلی‌اکبر حسینی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.

نبرد تیله ها

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نبرد تیله‌ها خاطرات کودکی علی‌اکبر حسینی است که در قالب داستان نوشته شده است. نویسنده که خود اهل پاکستان و شهر کویته است، رشد تروریسم را در محله‌ی خودش شاهد بوده و تأثیر منفی تروریسم بر افراد محل را از نزدیک دیده و آن را در قالب داستان نوشته است، سعی دارد آثار سوء تروریسم بر زندگی افراد یک محل امن را به تصویر بکشد؛ محلی که زمانی شیعه و سنی در آن در کنار هم زندگی می‌کردند و با رشد تروریسم در پاکستان و مخصوصا کویته، فاصله‌ای عجیبی میان آن‌ها به‌وجود می‌آید و باعث بدبینی نسبت به همدیگر می‌شود، و این بدبینی به جایی می‌رسد که بسیاری از افراد محل، جان‌شان را از دست می‌دهند و آن‌هایی هم که زنده می‌مانند یا به کشورهای خارج مهاجرت می‌کنند و یا همانجا می‌مانند و هر لحظه را با ترس و وحشت سپری کرده و هر آن منتظر مرگ ناگهانی خود هستند. این کتاب از اتفاقات تلخ و شیرین سخن می‌گوید که گاهی مخاطب را می‌خنداند و گاهی می‌گریاند و گاهی هم وحشت‌زده می‌کند.

در قسمتی از کتاب می‌خوانیم:

«روزها می‌گذشت. مردم ترور می‌شدند و خانواده‌ها عزادار. بهشت‌زینب آبادتر از کل منطقه به نظر می‌رسید. در طول روز تعداد افرادی که سر مزار عزیزانشان می‌آمدند بیشتر از افراد موجود در محل بود. دیگر اوضاع طوری شده بود که خبر انفجار و انتحار از جمله خبرهای معمول بود و مردم با شنیدن چنین خبرهایی تنها سعی‌شان این بود که بفهمند کسی از فامیل‌شان شهید شده یا نه. یک بی‌حسی عجیبی در بین مردم به وجود آمده بود. عده‌ای که با پول کشورهای خارجی ثروتمند شده بودند به فکر زندگی مرفه بودند و اصلاً به این وضع نابسامان فکر نمی‌کردند.»

این اثر داستانی نوشته سیدعلی‌اکبر حسینی در قطع رقعی و ۱۹۶ صفحه منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...