شماره صد و شصت و هشتم ماهنامه فرهنگی، اجتماعی «آزما» با عکس روی جلدی از عالیه عطایی (داستان نویس) منتشر شد.

168 «آزما»

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این شماره با یادداشت‌هایی از هوشنگ اعلم و ندا عابد با عنوان‌های «رویای اندیشه‌ورزی در چمن زرد» و «مشتی به اندازه خروار خروار...» آغاز می‌شود و در ادامه در بخش رویداد به درگذشت احمد گلشیری و کریستف بالایی اشاره می‌شود.

«کورسرخی، زخمی در همین نزدیکی» گفت‌وگو با عالیه عطایی، «هنر و ادبیات، و ترومای مهاجرت» گفت‌وگو با روح‌انگیز شریفیان و «عشق فرایندی زمان‌بَر است» گفت‌وگو با یوستین گوردر در بخش گفت‌وگو این شماره آزما درج شده‌اند.

«مهربانی، که مهربانی ندید» درباره مهدی آذریزدی، «چرخش در، بر پاشنه‌های زنگ زده»، «پیروزی غریب شازده کوچولو» به بهانه زادروز آنتوان دوسنت اگزوپری و «بوف‌ کور، تصویری روشن از یک نگاتیو: نگاهی به نقش زن در زندگی و آثار هدایت» نوشته هوشنگ اعلم از مطالب‌ بخش‌های نگاه، گزارش، بازنگری و نقد و نظر این شماره هستند.

پرونده این شماره «آزما» با موضوع «ما در کدام زبان زنده‌ایم؟» با این مطالب همراه است: «زبان فارسی آسیب‌ها و امکانات» (میزگردی با حضور فرشید سمائی، محسن حکیم معانی و سعید رضوانی)، «زبان فارسی ورجاونداست و مانا» (گفت‌وگو با میرجلال‌الدین کزازی) و «زبان ابزار دستکاری ایدئولوژیک» (گفت‌وگو با ناصر فکوهی).

در بخش حوالی صحنه نیز مطلبی با عنوان «اغتشاش ویرانگر در زبان نمایش» (تئاتر و مسئله زبان در گفت‌وگو با نویسندگان و کارگردانان تئاتر) منتشر شده است.

بخش نیم‌نگاه مجله «آزما» که به حسین ملک، واقف کتابخانه ملک اختصاص دارد با این مطالب همراه است: «میراث عشق به هنر و اندیشه»، «کتابخانه‌ای با استاندارد جهانی» (از محمدرضا شفیعی کدکنی)، «کتابخانه معبد فرهنگ بشری» ( نوشته عبدالله انوار)، «حاج حسین‌آقا ملک دانشمندی حریص به علم» (ماجرای جدل دهخدا و ملک بر سر یک کتاب) و «یک عمر تلاش برای خدمت به فرهنگ ایرانی» (دیباچه‌ای بر یادداشت‌های حاج حسین‌آقا ملک در نسخه‌های خطی گنجیبنه کتابخانه و موزه ملی ملک».

شعر خودمان، داستان ایرانی، داستان خارجی و پیشخوان کتاب از دیگر بخش‌های این شماره هستند.

شماره ۱۶۸ ماهنامه فرهنگی- اجتماعی «آزما» با صاحب‌امتیازی و مدیر مسئولی ندا عابد و سردبیری هوشنگ اعلم در ۷۴ صفحه و با قیمت ۵۰ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...