«مهمانخانه بیوه‌های جوان» [Guest house for young widows : among the women of ISIS] نوشته آزاده معاونی [Azadeh Moaveni] با ترجمه معصومه فخار موحد توسط انتشارات کتابستان معرفت منتشر شد.

مهمانخانه بیوه‌های جوان»، [Guest house for young widows : among the women of ISIS] آزاده معاونی [Azadeh Moaveni]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ این اثر زندگی 13 زن جوان و پیر، تحصیل‌کرده و بی‌سواد را از زمان پیوستن به داعش روایت می‌کند. هیچ‌کدام از کتاب‌هایی که تلاش می‌کنند ظهور وحشتناک داعش را به تصویر بکشند، به جایگاه زنان در این سازمان اشاره‌ای نکرده‌اند؛ این در حالی است که زنان برای تأسیس خلافت ابوبکر البغدادی ضروری بودند.

این روایت فقط به داستان‌های عربی یا خاورمیانه‌ای نمی‌پردازد بلکه در انگلیس، آلمان، تونس، سوریه، ترکیه، لیبی و عراق اتفاق می‌افتند و از شیوه‌هایی می‌گوید که زنان به نظامیان داعش جذب، ترغیب و ملحق شدند؛ طی این روند این زنان به همسران، خویشاوندان، معلمان و همسایگان خود توهین کردند و آن‌ها را نادیده گرفتند.

آزاده معاونی خبرنگار ایرانی‌الاصل در این کتاب از دریچه نگاه خبرنگاری آمریکایی به فرایند جذب و حضور زنان داعش نقبی زده و حاصل سال‌ها تحقیق میدانی خود را با این کتاب به میدان آورده است.

این کتاب در سال 2019 نیز نامزد جایزه 50 هزار پوندی «بیلی جیفورد» که مهم‌ترین جایزه انگلستان در حوزه ادبیات غیرداستانی محسوب می‌شود نیز شده بود.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...