نامه‌های جی. دی سالینجر که برای اولین‌بار در نیویورک به نمایش گذاشته‌ می‌شود نشان از آن دارد که این نویسنده سالهای طولانی پس از آنکه کتابی چاپ نکرد همچنان مشغول نوشتن بود.

به گزارش مهر به نقل از گاردین، 11 نامه نوشته شده این نویسنده بین سالهای 1951 تا 1993 در طول بیش از 40 سال به دوست خود مایکل میچل نشان از تداوم کار سالینجر پس از چاپ "ناطوردشت" دارد. از این نامه‌ها بر می‌آید که وی هر روز صبح ساعت 6 یا این اواخر ساعت 7 از خواب بر می‌خاست و کار نوشتن را قطع نمی‌کرد مگر اینکه به قول خود "مساله‌ای ضروری و اجتناب ناپذیر" رخ می‌داد.

نامه‌های سالینجر نمایانگر این موضوع است که یکی از علتهای مهم گوشه‌گیری این نویسنده همین نظم و انضباط در نوشتن بوده و هر عاملی که وی را از این کار باز می‌داشت او را عصبی می‌کرد. چنان که به دوستش می‌گوید: نمی‌توانم جواب تلفن را بدهم بدون اینکه ناخودآگاه دندان قروچه نکنم.

نامه‌های سالینجر در سال 1998 به موزه جدید نیویورک اهدا شده‌بود اما بنا بود که تا زمان مرگ نویسنده خوانده و به نمایش در نیاید که اکنون پس از درگذشت وی این نوشته‌ها به معرض دید عموم در می‌آید.

جروم دیوید سالینجر در سال 1919 در منهتن نیویورک به دنیا آمد. در نوزده‌سالگی چند ماهی را در اروپا گذرانده و در سال 1938 همزمان با بازگشتش به آمریکا در یکی از دانشگاه‌های نیویورک به تحصیل پرداخت اما آن را نیمه‌تمام رها کرد. او سپس نویسندگی را جدی گرفت و چندین رمان و داستان کوتاه در طول حیاتش نگاشت که همه معروف شدند.

"ناطوردشت" اولین کتاب سالینجر در مدت کمی شهرت و محبوبیت فراوانی برای او به همراه آورد و بنگاه انتشاراتی راندم هاوس در سال 1999 آن‌را به عنوان شصت و چهارمین رمان برتر قرن بیستم معرفی کرد.

این نویسنده بزرگ در 27 ژانویه گذشته (7 بهمن سال جاری) در سن 91 سالگی در گذشت.

از سالینجر چندین اثر به فارسی ترجمه شده‌است که از آن میان می‌توان به "ناتوردشت" با ترجمه‌های محمدنجفی و احمد کریمی ‌حکاک و"فرانی و زویی" با ترجمه‌های میلاد زکریا و امید نیک فرجام اشاره کرد.

تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...