کتاب خاطرات اشرف جواهری با عنوان «ساکن خیابان ملک» به قلم فاطمه بهبودی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.

خاطرات اشرف جواهری با عنوان «ساکن خیابان ملک

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، اشرف جواهری (1338- ) مدیر مدرسه و از فرهنگیان شهر اراک و رییس فعلی مرکز آموزش عالی فرهنگیان اراک است.

داستان کتاب از جایی اغاز می‌شود که راوی بعد از ازدواج زودهنگام، تحصیلاتش را ادامه می‌دهد و در رشته ادبیات دانشگاه اراک پذیرفته می‌شود. در بحبوحه انقلاب، جواهری مثل بسیاری از هم سن و سال‌هایش در راهپیمایی‌ها و تظاهرات مردمی شرکت می‌کند و بعد از انقلاب مدیر یک مدرسه دولتی نهصد نفره می‌شود. ارتباط خوب او با بچه‌ها آینده روشنی را برای دانش‌آموزان این مدرسه رقم می‌زند. تا جایی که بعد از بمباران ایران توسط عراق، او دانشجوها را به شهرهای امن می‌برد تا ادامه تحصیل بدهند.

فاطمه بهبودی در اثر جدیدیش که ۶ فصل دارد، سعی می‌کند فداکاری و از خودگذشتگی معلمی را به تصویر بکشد که در زندگی پرفراز و نشیب خود از رسالت معلمی‌اش غافل نشده و غمخوار شاگردانش می‌شود.
بی آرام»، «زمستان سرد و شمعدانی‌های ترمه‌ای»، «پوتین‌قرمزها»، «من یک کلاه سبزم» و «سپیدارهای آن سوی دوله‌تو» از دیگر آثار بهبودی در انتشارات سوره مهر است.

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

گاهی فرصت نمی‌کردم بروم خانه ناهار بخورم، توی راه بوق بوق ماشینی را می‌شنیدم، می‌فهمیدم کاظم است، می‌گفتم: «برای چی اومدی اینجا!»
می‌گفت: «دور تا دور شهر گشتم تا پیدات کنم.»
نان رول‌پیچی می‌داد دستم، می‌گفت: «از غذای دیشب گوشت کوبیده مونده. برات لقمه گرفتم که گرسنه نری توی جلسه.»
فردایش باز صدای بوقش را می‌شنیدم، می‌گفتم: «امروز باز چی شد اومدی پی من؟»
می‌خندید: «یه لقمه ته تالی برات گرفتم بخور برو.»
می‌گفتم: «کاظم جان شما این کارها رو هم نکنی عزیزی! من رو شرمنده نکن!»

«ساکن خیابان ملک» در ۲۸۸ صفحه در شمارگان ۱۲۵۰ نسخه و به قیمت ۱۸۵ هزار تومان در بازار کتاب و دسترس علاقه‌مندان موجود است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...