مراسم رونمایی و جشن امضای کتاب «شام ملیتا» روایتی از سفر به لبنان و سوریه به قلم محمدرضا وحیدزاده برگزار شد.

به گزارش فارس، در این مراسم میلاد عرفان‌پور از شاعران کشور گفت: «شام ملیتا» اثری ارزشمند است که در نوع خود بی‌نظیر شمرده می‌شود؛ چراکه با چنین حال و هوایی کتابی مشابه نوشته نشده است.

وی افزود: قلم بسیار شیرین محمدرضا وحید‌زاده در ثبت این اثر ارزشمند بسیار تاثیرگذار است. او پیش از این کتاب «ماهی‌خوران» را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ با همین قلم نوشته بود، هر چند در طول سفر از گردآوری چنین اثری یا انتشار سفرنامه مطلع نبودیم، اما امروز خوشحالیم که سفرنامه‌ای به این خوبی داریم.

عرفان‌پور تصریح کرد: ما نیاز به نوشتن و حرف زدن پیرامون سفرهای این چنینی داریم. اگر قرار است در فرهنگ زیست انسان انقلابی سبک زندگی ثبت شود، به این جنس کتاب‌ها نیازمندیم، زیرا سبک زندگی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ثبت می‌کنند و آنها را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به اشتراک می‌گذارند. ما در این سفر به نقاطی رفتیم که شاید دستیابی به آنها برای هر کسی میسر نباشد.

مدیر مرکز موسیقی حوزه هنری با اشاره به اینکه در این سفر به منطقه مرزی بین لبنان و فلسطین رفتیم که کاملا فضای امنیتی بر آنجا حاکم بود، گفت: ما انتظار داشتیم هنگام بازدید از منطقه با فضایی کاملا امنیتی مواجه شویم، اما چیزی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ که دیدیم، انتظارش را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ نداشتیم. با باغ بزرگ و زیبایی مواجه شدیم به نام «باغ ایرانی» که در نقطه مرزی اسرائیل غاصب قرار داشت. آلاچیق‌های مختلفی در آن بود که هر یک به نام یکی از استان‌های ما نام‌گذاری شده بود. درواقع نظامیان صهیونیستی که رد می‌شدند می‌توانستند این باغ را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مشاهده کنند که نشان از اقتدار ایران در آن منطقه و به نوعی دهن‌کجی به رژیم اسرائیل است.

وی با اشاره به طرح جلد کتاب اظهار امیدواری کرد سفرنامه‌های دیگری تولید شود؛ چراکه ما در حوزه سفرنامه فقر داریم و نوشتن چنین کتابی برآمده از زندگی ما می‌تواند باورمان را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ در زندگی به نسل جوان منتقل کند و لذت را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به اشتراک می‌گذارد.

در پایان این نشست محمدرضا وحیدزاده نویسنده کتاب هم اظهار داشت: بانی خیر این سفر آقای مطیعی بود؛ چراکه حزب‌الله لبنان او را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ دعوت کرده بود که به لبنان سفر کند، اما به خاطر حسن ظن از بنده در کنار سایر شعرا نیز دعوت شد تا همسفر ایشان باشم. اما باید تشکری هم از مجموعه‌ای که مقدمات این سفر را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ فراهم کرد داشته باشم. ما میهمان مجموعه نظامی امنیتی بودیم که در این سفر انتظار برخورد فرهنگی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ از ایشان نداشتم؛ چراکه اغلب مجموعه‌هایی که کار نظامی می‌کنند به دلیل فشار کار کمتر امکان توجه به حوزه فرهنگ را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ می‌یابند، بنابراین تمرکز کاری آنها در حوزه کاری دیگری است.

این نویسنده گفت: ما به جایی دعوت شده بودیم که به گفته آنها امنیتی‌ترین نقطه جهان بود. اینطور عنوان می‌شد که بعد از ضاحیه هیچ جایی این‌گونه امنیتی نیست و هر ابزار جاسوسی که در هر جای دنیا اختراع می‌شود برای این است که اینجا استفاده شود. در این سفر اتفاقات بسیاری رخ داد که به نظرم رسید برای عمق زیاد این اتفاقات خوب است که ثبت شود.

وحیدزاده تصریح کرد: فکر می‌کردم محدودیت برای نوشتن داشته باشم ولی آنها در کمال تعجب به من گفتند شما بنویس. پس از بازگشت در تمام مدت نگارش احتمال می‌دادم شاید اجازه انتشار به من ندهند، اما تلاش کردم آنچه که باید ثبت شود در کتاب بنویسم. در کمال تعجب، در اوج همراهی تنها بخش‌های امنیتی و اسامی را‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ به دلیل اینکه نباید منتشر می‌شد حذف کردند. من خودسانسوری نکردم اما تنها بخش‌هایی به دلایل امنیتی حذف شد. آنها با بنده تعامل سازنده داشتند تا کار در مسیر انتشار قرار گرفت.

کتاب «شام ملیتا» در 96 صفحه و با قیمت 15هزار تومان، توسط انتشارات نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، دفتر نشر معارف منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...