رمان «بامداد فلوجه» [Sunrise over Fallujah] نوشته والتر دین‌مایرز [Walter Dean Myers] با ترجمه سیدعبدالحمید میرحسینی توسط انتشارات سروش منتشر شد.

به گزارش مهر، نسخه اصلی این‌کتاب در سال ۲۰۰۸ منتشر شده است.
والتر دین‌مایرز نویسنده سیاه‌پوست این‌کتاب، در اثر پیش‌رو قصه سربازی آمریکایی را روایت کرده که در سال ۲۰۰۳ پس از شروع جنگ آمریکا علیه عراق به‌عنوان داوطلب ارتش به این‌کشور اعزام شد. او که پس از حوادث ۱۱ سپتامبر و با تاثیرپذیری از تبلیغات حکومت آمریکا، احساس بی‌مصرف‌بودن کرده و می‌خواسته برای کشورش کاری انجام دهد، عضو ارتش شده و به عراق اعزام می‌شود؛ در صورتی که پدر و عمویش با این‌تصمیم مخالف بوده‌اند.

پدر رابین یا همان راوی اتفاقات کتاب، برای دانشگاه‌رفتن او نقشه‌ها داشته اما پسرش را هوایی رفتن به عراق می‌بیند و عمو ریچی هم که تجربه جنگ ویتنام را از سر گذرانده بوده، به او می‌گوید روزی از پیوستن به ارتش پشیمان می‌شود. رابین هم بعداً پس از حضور در عراق، پشیمانی موردنظر عمویش را تائید می‌کند و به آن می‌رسد.

رمان «بامداد فلوجه» در ۱۵ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

فقط یک‌ساعت و ده دقیقه طول کشید تا به محلی که اِی -۱۰ بمباران کرده بود برسیم. یک ساختمان کوچک در آنجا بود با ظاهری بسیار ساده که شاید مسجد بود و حدود پانزده ساختمان دوطبقه. بیشتر ساختمان‌ها آسیب دیده بودند و دو ساختمان به تلی از خاک تبدیل شده بودند. دو هاموی در منطقه گشت می‌زدند. فقط از خیابان‌ها رد می‌شدند.
کولز اعلام کرد: «اونا ایتالیایی هستن. نمی‌دونم چطور تونستیم قانعشون کنیم که واقعاً نیروی پیاده بفرستند، ولی به هر حال اونا بخشی از ائتلاف هستن.»
برای ما بسیار جالب بود و من دوست داشتم آن‌ها را ببینم. گشتی در اطراف زدیم تا به جایی رسیدیم که می‌شد مدرسه باشد. نیمی از طبقه دوم منهدم شده بود. یک ردیف سوراخ به‌طور مورب در جلوی ساختمان ایجاد شده بود. جایی که ردیف سوراخ‌ها به در می‌رسید گودی بزرگی در دیوار سیمانی ایجاد شده بود. قسمت بالایی در ورودی سر جایش بود ولی قسمت پایین از بین رفته بود.
چند زن در کناری زیر سایه درختی نشسته بودند. آنها نوارهایی از پارچه می‌بریدند و به صورت کلاف کوچک در می‌آوردند. احمد جلو رفت و با آنها صحبت کرد. یکی از زنان برگشت و به ساختمان کوچکی در حدود ۵۰ متری اشاره کرد. چیزهایی روی دیوار نوشته شده بود و دایره‌ای هم بود که شبیه یک جور آرم به نظر می‌آمد.

این‌کتاب با ۲۷۶ صفحه و قیمت ۳۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...