کتاب «توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت» [Building State Capability: Evidence, Analysis, Action] کتاب ارزشمندی است که نخبگان بویژه مدیران کشور لازم است حتما بخوانند. مت اندروز، لنت پریچت و مایکل وولکاک، سه نویسنده این کتاب [Lant Pritchett, Matt Andrews, and Michael Woolcock] مجموعا ۷۵ سال به نمایندگی از نهادهای بین‌المللیِ مشوق توسعه، در کشورهای فقیر یا در حال توسعه حضور داشته‌اند و بر چگونگی اجرای وام‌ها یا کمک‌های دریافتی نظارت می‌کرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که نسخه‌های نهادهایی چون بانک جهانی فقط روی کاغذ و در سمینارها جذاب است و در عمل، راه به جایی نمی‌برد.

توسعه به مثابه توانمندسازی حکومت» [Building State Capability: Evidence, Analysis, Action] مت اندروز، لنت پریچت و مایکل وولکاک [Lant Pritchett, Matt Andrews, and Michael Woolcock]

خلاصه کتاب این است: کپی برداری ممنوع! همچنین دریافت‌های آن به‌شرح زیر است:

۱- علت ناکامی برنامه های استاندارد ابلاغی، «راه حل محور» بودن آنهاست. عده‌ای معتقدند با بومی‌سازی می‌توان به کامیابی امید داشت اما بومی‌سازی هم مثل خیلی واژگان پرطمطراق اما مبتذل شده و عملا تهی، نتوانسته کاری بکند. نگاه باید عوض شود: از راهِ‌حلْ‌محوری به مساله‌ْمحوری. در رویکرد اخیر است که پویایی معنا می‌یابد.

۲- پیشرفت پروژه، به نگاه سیستمی نیازمند است. در سیستم، نقش اصلی را «بازخورد» بازی می‌کند نه ورودی یا خروجی. شیرِ کنترل در مهندسی سیالات، مبتنی بر همین ایده است. دما یا فشار یا شدت جریان یا سایر متغیرها را بر اساس بازخوردی که از خروجی می‌گیرد، مرتبا تنظیم می‌کند.

۳- یک پروژه کلان لازم است با دقت به پروژه‌های کوچکتر تقسیم شود و هر کدام از آنها «جزء به جزء» به نتیجه برسد. انتگرال جزء به جزء را که حتما به خاطر دارید، هرچند تداعی‌گر خاطراتی ناخوش باشد!

۴- آن چه در ریاضیات آموخته‌ایم این است که برای حل معادله 0=1-X با روش «معلوم یکطرف؛ مجهول، یک طرف» به پاسخ 1=X می‌رسیم. کم‌کم یاد می‌گیریم وقتی درجه معادله بالا می‌رود یا تعداد مجهول و معادله بیشتر می‌شود از تکنیک‌هایی استفاده کنیم تا نهایتا کار را به «یک معادله، یک مجهول» برسانیم که روش حل آن را پیشتر یاد گرفته ایم.

اما iteration در ریاضیات، روشی دیگر یعنی رفت و برگشتی است. یک عدد مفروض به جای X می‌گذاریم و با توجه به پاسخ به‌دست‌آمده، عدد نزدیکتر را امتحان می‌کنیم و با تکرار چند باره این عمل و کاهش دامنه انحراف، به پاسخ قطعی می‌رسیم. رایانه‌ها هم معادلات را با همین روش حل می‌کنند و از آنجا که سرعت پردازش بالایی دارند در کسری از ثانیه، هزاران بار بازخورد می‌گیرند و هر بار پاسخی نزدیکتر را امتحان می‌کنند تا نهایتا به جواب برسند.

۵- با توجه به آن چه در بندهای پیش گفته شد پیشنهاد نویسندگان کتاب، رویکرد PDIA یعنی «انطباق رفت و برگشتی مساله محور» Problem–Driven Iterative Adaptation Approach است. در این رویکرد -که مثال‌ها و کاربرگ‌های خوبی هم به مثابه یک کارگاه آموزشی ارائه کرده‌اند- ترکیب نگاه مساله‌محور، رفتار تدریجی، بازخوردگیری دائمی، روش رفت و برگشتی در حل مساله و همراه‌سازی ذینفعان مشترک بویژه مدیران محلی بیان شده است.

۶- چرا سندها و برنامه های باشکوه نوشته می‌شود اما ۸۰ درصد آنها در مرحله اجرا شکست می‌خورند؟ نویسندگان پاسخ این سوال را «قابلیت حکومت» می‌دانند. چند دهه گفته می‌شد با رشد اقتصادی، رفاه و رضایت مردم فراهم می‌شود. بعدها با مشاهده کشورهایی با رشد اقتصادی بالا اما با مردمی ناشاد متوجه شدند نگاه تک بعدی این نماگر، به تنهایی کفایت نمی کند و ابعاد جدیدی افزودند. بن نگاره (پارادایم) جدید به نام «حکومت خوب» مطرح شد که شامل چند شاخص از جمله شفافیت بود.
نویسندگان این کتاب، رویکرد جدید را هم ناکافی می‌دانند و «قابلیت حکومت» را مطرح می‌کنند که به نحوی به کیفیت دیوانسالاری، اشاره دارد یعنی فاصله آن چیزی که روی کاغذ نوشته می‌شود با آن‌چه که در عمل، اتفاق می‌افتد. شاید ترجمه‌ای دیگر از کارآمدی باشد.

جالب اینجاست نویسندگان کتاب که غربی هستند و ارزشهای غربی برایشان مهم است در عمل، کارآمدی را مهمتر از دمکراسی می‌دانند. آنان حتما درصدد مجاز شماری استبداد نیستند ولی در عمل یافته‌اند که قابلیت حکومت حتی از دمکراسی هم مهمتر است.

۷- چالشی قدیم در تقدم توسعه سیاسی یا توسعه اقتصادی مطرح است. این کتاب می‌گوید نه این و نه آن؛ بلکه توسعه اجرایی، مقدم است. تا بوروکراسی بالغ و نظام اجرایی کارآمد نداشته باشیم، هیچ توسعه‌ای رخ نمی‌دهد بلکه حذف خشونت بار سیاستمداران، جایگزین چرخش نخبگان می‌شود و فساد و فقر و تبعیض، جلوه یا نتیجه توسعه اقتصادی! یعنی به ابتذال کشیده شدن مفاهیم ارزشمندی که امتحان خود را در کشورهای پیشرفته پس داده‌اند. البته کسی منکر رابطه دیالکتیکی و هم‌افزای این توسعه‌های مضاف نیست و حتما برای تحقق کامل هر یک، نیازمند دیگری هستیم.

دکتر احمد میدری، اقتصاددان نهادگرا و معاون سابق وزارت تکاور(خلاصه تعاون، کار و رفاه اجتماعی!) این رویکرد را در «اصلاح قانون مدنی» اجرا کرده است که خلاصه گزارش آن در پیش‌درآمد همین کتاب آمده. ضمنا باید قدردان او بود که مشوق اصلی ترجمه و چاپ این کتاب بوده است.

[این کتاب با ترجمه جعفر خیرخواهان و مسعود درودی توسط نشر روزنه‏‫ منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...
دغدغه‌ی اصلی پژوهش این است: آیا حکومت می‎تواند هم دینی باشد و هم مشروطه‎گرا؟... مراد از مشروطیت در این پژوهش، اصطلاحی‌ست در حوزه‌ی فلسفه‌ی حقوق عمومی و نه دقیقاً آن اصطلاح رایج در مشروطه... حقوق بشر ناموس اندیشه‌ی مشروطه‎گرایی و حد فاصلِ دیکتاتوری‎های قانونی با حکومت‎های حق‎بنیاد است... حتی مرتضی مطهری هم با وجود تمام رواداری‎ نسبی‎اش در برابر جمهوریت و دفاعش از مراتبی از حقوق اقلیت‎ها و حق ابراز رأی و نظر مخالفان و نیز مخالفتش با ولایت باطنی و اجتماعی فقها، ذیل گروهِ مشروعه‎خواهان قرار دارد ...
خودارتباطی جمعی در ایران در حال شکل‌گیری ست و این از دید حاکمیت خطر محسوب می‌شود... تلگراف، نهضت تنباکو را سرعت نداد، اساسا امکان‌پذیرش کرد... رضاشاه نه ایل و تباری داشت، نه فره ایزدی لذا به نخبگان فرهنگی سیاسی پناه برد؛ رادیو ذیل این پروژه راه افتاد... اولین کارکرد همه رسانه‌های جدید برای پادشاه آن بود که خودش را مهم جلوه دهد... شما حاضرید خطراتی را بپذیرید و مبالغی را پرداخت کنید ولی به اخباری دسترسی داشته باشید که مثلا در 20:30 پخش نمی‌شود ...
از طریق زیبایی چهره‌ی او، با گناه آشنا می‌شود: گناهی که با زیبایی ظاهر عجین است... در معبد شاهد صحنه‌های عجیب نفسانی است و گاهی نیز در آن شرکت می‌جوید؛ بازدیدکنندگان در آنجا مخفی می‌شوند و به نگاه او واقف‌اند... درباره‌ی لزوم ریاکاربودن و زندگی را بازی ساده‌ی بی‌رحمانه‌ای شمردن سخنرانی‌های بی‌شرمانه‌ای ایراد می‌کند... ادعا کرد که این عمل جنایتکارانه را به سبب «تنفر از زیبایی» انجام داده است... ...