«ای کاش کتاب من به تو بیاموزد که به خویشتن بیشتر توجه کنی.... بعد همه چیز را بیشتر از خودت دوست میداری.»... جوانی را مخاطب قرار میدهد که «هنوز ملاقاتش نکرده است». به تقلید از تورات، او را ناتانائل مینامد پس برای او استادی میآفریند که او را "منالک" مینامد... «بکوش تا اهمیت در نگاه تو باشد تا در آن چیزی که مینگری»... رفیق، زندگی را آنچنان که دیگران به تو پیشنهاد میکنند نپذیر... مسئول همه بدیهای زندگی خدا نیست بلکه مردماناند...
مائدههای زمینی [Les nourritures terrestres] . (The Fruits of the Earth) این کتاب آندره ژید(1) (1869-1951)، نویسنده فرانسوی که در 1897 منتشر شد، بدون شک مشهورترین اثر این نویسنده است. دو قسمت از این کتاب، یعنی «سرود انار» و «منالک»(2)، قبلاً در مجلات منتشر شده بود. قسمت اول در مجله سانتور(3) و قسمت دوم در ارمیتاژ(4). با این همه، آندره ژید در مقدمه چاپ 1927 نوشت که این کتاب مدت درازی ناشناخته مانده بود و در «مدت ده سال فقط پانصد نسخه از آن به فروش رفت». شاید نفوذ و تأثیر عجیبی که مائدههای زمینی به مدت پنجاه سال، به خصوص در نسل جوان، داشت موجب تعجب گردد. این تأثیر بیشتر اخلاقی بود تا استحسانی. اگر در بسیاری از نویسندگان فرانسوی، از مونترلان(5) گرفته تا آلبرکامو(6)، اثری از مائدههای زمینی مییابیم، شکی نیست که این تأثیر، به علت این که مائدههای زمینی کتاب شبانهروزی چندین نسل جوان بوده است، غالباً باطنی و شخصی جلوه میکند.
چنین پیداست که تأثیر مورد بحث با رعایت مو به موی دستوری که ژید در پایان کتاب به خواننده مطلوب خود میدهد، صورت گرفته باشد: «ناتانائل(7)، اکنون کتاب مرا دور بینداز، از آن رها شو، مرا ترک کن.» مائدههای زمینی که مرکب از هشت کتاب و مقدمهای کوتاه و یک سرود و یک تخلص است، اثری آموزشی شمرده میشود که "ژید" در آن، نه تنها ترک کتاب خود را به خواننده توصیه میکند، بلکه به او میآموزد که خود را نیز ترک کند و گریبان خود را از قید برخی دستورهای فکری رها سازد تا هم جهان و هم خویشتن را، در پرتو تجربیات و نوعی شهود شخصی بهتر بشناسد: «ای کاش کتاب من به تو بیاموزد که به خویشتن بیشتر توجه کنی.... بعد همه چیز را بیشتر از خودت دوست میداری.»
در کتاب ژید جوانی را مخاطب قرار میدهد که «هنوز ملاقاتش نکرده است». به تقلید از تورات، او را ناتانائل مینامد پس برای او استادی میآفریند که او را "منالک" مینامد. اما این خود ژید است که قهرمان اصلی کتاب است. اگر ژید ترجیح داده است که به کتاب خود شکلی شاعرانه و تغزلی بدهد از بقیه آثار وی، که در همان تاریخ انتشار مائدههای زمینی یا سالهای پس از آن منتشر شدهاند، معلوم میشود که او همه اندیشههای خود را در این کتاب تخیلی جا داده است. روزنوشتهای شخصی ژید در شرح حال خودش با عنوان «اگر دانه نمیرد» و آثار دیگری همچون مخالف اخلاق و آمینتاس همه شامل بخشهایی از مائدههای زمینی هستند. آنچه به این کتاب، ارزشی انسانی میدهد همین اتخاذ موضع شخصی و صمیمیت نیمه آشکاری است که از خلال سبکی فاضلانه به چشم میخورد. بیشک هنگامی که ژید در همان مقدمه سال 1927 میگفت در این کتاب نباید نوعی «تقدیس» امیال و غرایز دید بلکه باید آن را «مدحی از تعلق ناپذیری» دانست، حق داشت.
جا دارد جملههای مشهوری از قبیل: « ناتانائل، شور و شوق را به تو خواهم آموخت» یا «بکوش تا اهمیت در نگاه تو باشد تا در آن چیزی که مینگری» یا «ناتانائل همدلی نه، عشق!» را به خاطر بیاوریم و بدین گونه، دریابیم که "ژید" همواره بر ضرورت کوشش شخصی و متعهد ساختن کامل خویشتن تکیه میکند. شیفتگی آغشته به اندیشههای وحدت وجودی که در این کتاب به چشم میخورد خالی از تعلقناپذیری و عاری از ترک هرگونه تنآسایی مادی و یا فکری، نیست. اگر بخواهیم مقام نخست را به تجربیات شخصی ژید بدهیم باید اول از تأثیر نیچه و گوته سخن بگوییم و سپس، نوعی تمایل به شرق را در اشعاری که به شکل غزل یا قصیده در متن مائدهها جا داده شدهاند، نمیتوانیم نادیده بگیریم. لکن برای فهم کامل این کتاب باید متنهای مهم تورات (از قبیل غزل غزلهای سلیمان، جامعه کتاب) و بسیاری از بخشهای انجیل که کودکی ژید از آنها تغذیه شده است را به یاد داشته باشیم. باید مد نظر داشت که قبل از هر چیز مائدههای زمینی اثر نویسندهای متخصص در معارف متقدم یونان و روم است به معنایی که قرن شانزدهم در برخی از واکنشهای خدانشناسانه به این کلمه داده بود.
باید یادآوری کنیم که ژید در معرفی مجدد کتاب خود به خوانندگان، در مقدمه سال 1927، حدود مائدههای زمینی را مشخص کرد و با این کار قصد داشت با قرار دادن کتاب در موقعیت خود و توجیه دقیقتر آن از اهمیتش بکاهد. نباید فراموش کرد که مائدههای زمینی در حقیقت، اثر کسی است که دوره نقاهت را میگذرانده و در عصری نوشته شده است که«ادبیات به سختی حالت تصنعی به خود گرفته بود و بوی ماندگی میداد». و ژید درست در همان زمانی که این کتاب را مینوشت، آزادیی را که کتابش مطالبه میکند، از دست داده بود.
ژید، در این مقدمه، به خصوص اصرار دارد که مبادا او را در این اثر محبوس کنند، زیرا مدت مدیدی است که خودش از آن جدا شده است. این کتاب، در دوران نویسندگی او مرحلهای و لحظهای بیش نیست. این توضیح ژید که اندکی از «موفقیت دیر به دست آمده ولی درخشان مائدهها» به هراس افتاده بود و از تفسیرهای کم و بیش خارج از اندازهای که از آن میشد دچار شگفتی شده بود، کاملاً در شأن وی بود و وسواس و نگرانی وجدانی مفرط او را در قبال مسئولیت نویسنده و رهبری فکری نشان میدهد.
سی و هشت سال بعد، یعنی در 1935، ژید به نوشتن مائدههای تازه [ Les Nouvelles nouritures] پرداخت که بعداً جزو مائدههای زمینی به چاپ رسید. مائدههای تازه کار مرد پا به کهنسالی گذاشتهای است و حاکی است از همه حسرت و آرزویی که ممکن است در قبال «شور و شوق» وجود داشته باشد. لکن، کنجکاوی و عطش چیزهایی تازه، و اشتهای شناختن به هیچ رو کاستی نپذیرفته است. در این کتاب عصیان علیه عقلگرایی، جستجوی طرز زندگی، بیان خودجوش اندیشهها، دعوت به آزاد بودن، همراه با میل مفرط به خوشبختی مردم است.
آزمایشی که ژید در این دوره با کمونیسم داشت و منجر به مسافرت به اتحاد جماهیر شوروی شد بیشک عاری از میل جهانی بودن ژید نیست. «رفیق، زندگی را آنچنان که دیگران به تو پیشنهاد میکنند نپذیر... از روزی که به فهم این نکته آغاز کنی که مسئول همه بدیهای زندگی خدا نیست بلکه مردماناند، دیگر از بدیها سهمی نخواهی داشت.» جملگی آثار ژید بیش از آن در این طریق رهسپار است که بتوان این جمله مائدههای تازه را از آن جدا ساخت. از این گذشته، مائدههای تازه به هیچرو وحدت و یکپارچگی مائدههای قدیمی را ندارد. گویی از این پس طنز بر شور و شوق چیره شده است.
سیروس ذکاء. فرهنگ آثار. سروش
1.Andre Gide 2.Menalque 3.Le Centaure
4.L'Eemitage 5.Montherlant 6.A. Camus 7.Nathanael