نگاهی-به-اعتراضات-آب-مظاهرات-سلمیه-محسن-آزموده

برای کار علمی باید خشمگین بود و برای فروکش کردن خشم باید کار علمی کرد... مردم ضمن تعطیل کردن مغازه‌ها و بازار مقابل فرمانداری شهر تجمع کردند و انحراف آب کارزون به بهمن شیر را محکوم کردند. در این تجمع امام جمعه خرمشهر نیز حضور داشت... وضعیت نامطلوب هورها و اثرات آن بر زندگی و معیشت افراد محلی از اصلی‌ترین محرک‌های شروع اعتراضات جدید بود... اجرای طرح‌های مغایر با طبیعت استان و صدمه زدن به اکوسیستم و محیط‌زیست استان... تخلیه آبخوان‌ها، کم بودن راندمان آبیاری به خصوص در سیستم‌های آبیاری سطحی


آب به مثابه مساله‌ای اجتماعی | اعتماد


«اهورا مزدا این کشور را بپاید از سپاه دشمن، از خشکسالی و از دروغ. به این کشور نیاید، نه سپاه دشمن، نه خشکسالی و نه دروغ.» (ترجمه سنگ نبشته منسوب به داریوش اول پادشاه هخامنشی)

نقل است از پی‌یر بوردیو، جامعه‌شناس شهیر فرانسوی که «برای کار علمی باید خشمگین بود و برای فروکش کردن خشم باید کار علمی کرد.» یک تعبیر ازجمله اول این سخن آن است که دغدغه‌مندی و مساله یا معضل داشتن، شرط لازم برای فعالیت علمی است تا زمانی که زخم یا درد یا نیازی نباشد، کار علمی ضرورت پیدا نمی‌کند، اما جمله دوم هم به اندازه جمله نخست، اهمیت دارد، کار علمی روشمند، مستدل و مستند است و تحقق آن نیازمند آرامش و تامل و به دور از هیجان و احساسات پرشور.

خلاصه کتاب معرفی مظاهرات سلمیه سعید مدنی قهفرخی

تحقیق ارزشمند و در خور توجه «مظاهرات سلمیه» مصداق بارزی از کار علمی بدین معناست که سعید مدنی قهفرخی و همکارانش در موسسه رحمان نوشته‌اند و در روزهای اخیر در فضای مجازی به صورت کتاب به نحو گسترده منتشر شده است. این تحقیق در یک مقدمه و پنج فصل، موضوع اعتراضات آب در خوزستان در سال 1400 را به شکل مستند و مستدل و روشمند مورد بررسی قرار داده است. متن پیش رو روایتی از این گزارش تحقیقی ارایه می‌کند.

خشکسالی در ایران معضلی قدیمی
معضل خشکسالی و بی‌آبی سابقه‌ای دیرپا در تاریخ ایران دارد و به جز منطقه‌هایی محدود در شمال ایران معضلی است که تقریبا همه جای این سرزمین با آن دست به گریبان است، حتی در استان‌هایی چون مازندران و گیلان که از میزان بارندگی بالایی برخوردارند یا استانی چون خوزستان که پرآب‌ترین رودخانه‌های کشور در آنجا جریان دارد. غیر از مضمون کتیبه مشهور داریوش هخامنشی که در آغاز نوشته آمد، آن لمبتون در کتاب «مالک و زارع در ایران» نمونه‌هایی تاریخی از نزاع و جنجال بر سر موضوع آب در ایران را شرح می‌دهد، مثل نزاع میان اعرابی که بعد از ورود به ایران در منطقه قم ساکن شدند با مردم منطقه. سندی از دوره شاه طهماسب صفوی هم نشان‌دهنده تنش‌های ناشی از کمبود آب رودخانه زاینده‌رود است که موجب زورگویی اغنیا و اقویا به کشاورزان و دهقانان می‌شود.

با این همه نخستین گزارش‌ها از برگزاری تجمعات یا اعتراضات عمومی درخصوص آب به اوایل دهه 1360 بازمی‌گردد. به نوشته سعید مدنی و همکاران «از اوایل دهه 1360، مساله کمبود آب که تا پیش از این عمدتا به آب کشاورزی محدود می‌شد، به حوزه‌های دیگر به ویژه آب مصرفی گسترش پیدا کرد.» (ص 12). نخستین اعتراض در منطقه افسریه تهران رخ داد. «روز 6 تیر 1362 به دنبال قطع 48 ساعته آب در منطقه افسریه در جنوب شرقی تهران مردم معترض به خیابان آمده و مسیر اتوبان افسریه را در اعتراض به این مشکل مسدود کردند. مردم علاوه بر قطعی آب به موضوع کیفیت آب نیز اعتراض داشتند. این اعتراضات از ساعت 8 صبح تا پاسی از شب ادامه داشت.»

دومین اعتراض به کمبود آب در تیر ماه 1378 ازسوی جمعی از کشاورزان بابل به وقوع پیوست، ایشان خواستار اقدامات مقامات فرمانداری در حل مشکل کمبود آب کشاورزی منطقه از طریق تامین تامین آب از سد لالر شدند. یک سال بعد و با حل نشدن مشکل، بار دیگر کشاورزان بخش لاله‌آباد بابل در مقابل فرمانداری گرد آمدند و خواستار تامین آب برای زمین‌های زراعی خود شدند. از این تاریخ به بعد موضوع کم‌آبی مضمونی تکراری در اعتراضات مردمی و نهادهای مدنی و حتی ارگان‌های دولتی شد. برای مثال در خرداد همان سال 1379 مردم شهرک سینا در جاده قدیم کرج جمعیتی حدود سه تا چهار هزار نفر نسبت به بی‌توجهی مسوولان به کمبود آب دست به تجمع زدند، یک سال بعد در اوایل مرداد 1380 بیش از هزار نفر از اهالی فردیس کرج در اعتراض به قطع و کمبود آب آشامیدنی در این منطقه با مسدود کردن جاده ملارد به کرج کوشیدند صدای اعتراض خود را به گوش مسوولان برسانند.

در سال 1386 کمبود آب موجب اعتراض شورای شهر کاشان شد، در سال 1387 مردم دیر و کنگان استان بوشهر در اعتراض به قطع آب و کمبود آن به مدت چهار روز، در مقابل فرمانداری تجمع کردند. مرداد ماه سال 1390 اهالی روستای جلگه خلج از توابع شهرستان پلدختر در لرستان در اعتراض به آب آلوده به نفت که مشکلی چند ساله بوده، با تجمع خود به مدت یک ساعت جاده ترانزیت شمال- جنوب را مسدود کردند. در سال‌های 1394 و 1395 مردم سیستان و بلوچستان به سخنان معصومه ابتکار رییس وقت سازمان محیط‌زیست مبنی بر جریان یافتن آب در دریاچه هامون، اعراض کردند، مردم شهرستان کازرون هم به تجاوز به حریم چاه‌های آب شهر و همچنین مردم علی‌آباد کتول در استان گلستان به انتقال آب چشمه‌های محلی به سمنان اعتراض کردند. در سال 1397 سازمان‌های مردم‌نهاد به موضوع انتقال آب از دریای مازندران به سمنان اعتراض کردند.

در این سال‌ها یکی از مناطقی که اعتراضات آبی در آن به صورت جدی به وقوع پیوست، اصفهان است. مساله کمبود آب اصفهان به نوشته این تحقیق سابقه‌ای طولانی دارد و یکی از راه‌حل‌های آن انتقال آب از مناطق پرآب به اینجاست. دو تونل کوهرنگ برای انتقال آب از سرشاخه‌های کارون در چهارمحال و بختیاری به زاینده‌رود در سال‌های 1332 و 1364 با همین هدف ایجاد شد. اما به دنبال مشکلات کم‌آبی در مناطق پایین‌دستی همچون خوزستان اعتراضات آغاز شد. در سال 1391 گروهی از کشاورزان شرق اصفهان اقدام به شکستن لوله‌های انتقال آب به استان یزد کردند. یکی دیگر از اعتراضات به انتقال آب از زاینده‌رود در 8 آذر 1392 به وقوع پیوست. این اعتراضات در سال‌های 1395 و 1396 و 1397 نیز تداوم یافت. اعتراضات آب در آذربایجان هم از سال 1388 در واکنش به خشک شدن دریاچه ارومیه شکل گرفت که تا به امروز ادامه دارد.

سابقه مشکل آب در خوزستان
اعتراضات آب در خوزستان محور اصلی بحث تحقیق حاضر است. نخستین اعتراضات به مشکل آب در خوزستان در سال 1379 به وقوع پیوست. مردم در اعتراض به کیفیت نامطلوب آب با در دست داشتن بشکه‌های بیست لیتر آب در مقابل فرمانداری این شهر تجمع و تلاش کردند فریاد اعتراض خود را به گوش مسوولان برسانند. این تجمع به خشونت کشیده شد. اعتراض بعدی سال بعد یعنی خرداد 1380 در خرمشهر به وقوع پیوست. مردم ضمن تعطیل کردن مغازه‌ها و بازار مقابل فرمانداری شهر تجمع کردند و انحراف آب کارزون به بهمن شیر را محکوم کردند. در این تجمع امام جمعه خرمشهر نیز حضور داشت. به نوشته این تحقیق هیچ گزارشی از نتایج این اعتراضات منتشر نشد.

دو سال بعد مردم شهرک صباغان در ماهشهر در اعتراض به قطع آب و برق در منطقه دست به اعتراض زدند و جاده بندر امام ماهشهر را برای ساعاتی محدود کردند. سال بعد یعنی در سال 1383 تجمع اعتراضی از سوی انجمن صنفی کشاورزان خوزستان در اعتراض به انتقال آب به کرمان و رفسنجان برگزار شد. در 14 مرداد 1383 عبدالله کعبی، نماینده آبادان در مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگو با خبرگزاری کار ایران به مساله فروش آب به کویت و انتقال آن به کرمان اعتراض کرد. در سال 1387 بار دیگر خبر از دو اعتراض در خوزستان منتشر شد. اولی چهارم تیر ماه که آبادانی‌ها با تجمع در مقابل فرمانداری به مساله آب و کیفیت آن اعتراض کردند، دومی مربوط به کشاورزان دزفولی بود که چهارم شهریور در مقابل فرمانداری شهر به تقسیم‌بندی آب کشاورزی، انجام نشدن تعهدات دولت و عدم برنامه‌ریزی دولت برای حل مشکل کم‌آبی اعتراض کردند. دوام مساله آب و اعتراض به برداشت بی‌رویه از کارون، در سال 1392 سلسله تجمعاتی را تحت عنوان «زنجیره انسانی حمایت از کارون» در پی داشت. این تجمعات دست کم شش‌بار به وقوع پیوست. اولین آنها در 24 مهر در ساحل کارون در اهواز و آخرین آنها در 28 آذر ماه با حضور هزاران نفر از اهالی. در تجمع پایانی هیچ یک ازنمایندگان و اعضای شورا شرکت نکردند. این اقدامات اما نتیجه موثری در پی نداشت، به گونه‌ای که هفده سال بعد داستان آب در غیزانیه در کنار اهواز باقی بود و در روز سوم خرداد 1399 همزمان با سالروز آزادی خرمشهر مردم منطقه به خیابان‌ها آمدند.

استان بی‌دفاع
نویسندگان مظاهرات سلمیه، برای بررسی ریشه‌های معضل آب خوزستان، بعد از گزارش اجمالی از تاریخچه اعتراضات آبی در ایران بعد از انقلاب و ارایه فصلی با موضوع حق دسترسی به آب، در فصل سوم به خوزستان می‌پردازند و ویژگی‌های جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، جمعیتی و مردم‌شناختی این استان را مورد بررسی قرار می‌دهند و سطح توسعه‌یافتگی یا توسعه‌نیافتگی مناطق مختلف این استان را با عدد و رقم نشان می‌دهند.

فصل چهارم با عنوان «اعتراضات آب از خوزستان تا ایران» اصلی‌ترین بخش این تحقیق است. نویسندگان که پیش‌تر در فصل اول به اجمال سابقه اعتراضات آبی در خوزستان را شرح داده بودند (بالاتر اشاره شد)، در این بخش مستقیما به اعتراضات سال 1400 پرداختند. وضعیت نامطلوب هورها و اثرات آن بر زندگی و معیشت افراد محلی از اصلی‌ترین محرک‌های شروع اعتراضات جدید بود. خوزستان سال 1400 را با گرمای غیرقابل تحملی شروع کرد که علت آن تقویت سامانه جنب حاره‌ای و استقرار هوای بسیار گرم در این منطقه بود. کم‌آبی رودخانه کرخه مشکلات فراوانی را برای کشاورزان این منطقه ایجاد کرد که انتشار تصاویر آن واکنش‌ها و اعتراضات فراوانی را به دنبال داشت. در روز 19 تیر 1400 اهالی شهرستان‌های دشت آزادگان و هویزه که اغلب از کشاورزان و دامداران زیان دیده این منطقه بودند، مقابل دادگستری تجمع اعتراضی کردند. یک هفته بعد 24 تیر تجمعات اعتراضی مردم به سایر بخش‌ها کشیده شد و شهرهای اهواز، آبادان، حمیدیه، بستان، سوسنگرد و بندر ماهشهر در واکنش به بحران آب اعتراض کردند. به نوشته این تحقیق اعتراضات نخست در مناطق عرب‌نشین و ساکنان اطراف هور آغاز شد و درنهایت به مناطق شمالی و شرقی استان مثل ایذه و اطراف دزفول گسترش یافت. به اعتقاد کیوان لطفی، یکی از تحلیلگرانی که در این تحقیق از او نقل شده، نقش روابط سنتی قومی در شکل‌گیری این اعتراضات را باید درنظر گرفت.

عبدالله سلامی نیز مجموعه‌ای عوامل محلی و ملی را در وقوع این اعتراضات دخیل می‌داند. این عوامل از دید او عبارتند از:
- نپرداختن به اجرای اصل 15 و 19 قانونی اساسی مربوط به استیفای حقوق اقوام و اقشار جامعه
- وقوع جنگ مخرب 8 ساله
- عدم موفقیت در امر بازسازی مناطق جنگی
- مهاجرت جنگ‌زدگان از مناطق جنگی و پناه بردن به مناطق امن خوزستان و سایر نقاط کشور
- بالا رفتن نرخ بیکاری
- محدود کردن استفاده مردم خوزستان از منابع آب در اجرای طرح‌های ملی
- ظهور رقابت‌های قومی بر سر بهره‌برداری از منابع و منافع استان
- اعمال سیاست‌های متمرکز و محدود شدن اختیارات محلی
- فقدان یا ناکارآمدی یک لابی قوی در سیاست‌های بخشی‌نگر و متمرکز کشور
- سوء مدیریت و عدم ثبات در اداره کردن استان
- محدود کردن منابع از جمله مصارف آب
- اجرای طرح‌های انتفاعی ملی غلط مغایر با طبیعت استان و صدمه زدن به اکوسیستم و محیط‌زیست استان

مظاهرات سلمیه

فصل چهارم کتاب، گزارشی تفصیلی از روند اعتراضات و واکنش‌ها به آنها را ارایه می‌دهد. نویسندگان به این منظور، از گزارش‌ها و اخباری که در رسانه‌های رسمی منتشر شده استفاده کرده‌اند و با دقت موضوعاتی چون مکان‌ها و زمان‌های اعتراضات، ابعاد خشونت، ترکیب سنی و قومی و جنسیتی معترضان و شعارهای آنها را بررسی کرده‌اند. همچنین گزارش دقیقی از واکنش‌های رسمی و غیررسمی افراد و گروه‌های رسمی داخل کشور و فعالان جامعه مدنی نسبت به این وقایع ارایه کرده‌اند.

پارادیم آب
آب از دید نویسندگان این تحقیق نه یک معضل طبیعی و زیست محیطی که مساله‌ای اجتماعی است. به نظر ایشان وقتی درباره مشکل آب صحبت می‌کنیم، از یک فرابحران سخن می‌گوییم که تمام حیات و ممات جامعه را متاثر ساخته است، به همین دلیل برای پرداختن به موضوع آب باید از «پارادایم آب» در علوم انسانی سخن بگوییم. در این پارادایم از فرآیندهای مختلف تاریخی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بحث می‌شود که به واسطه آنها شرایط زیست محیطی خاص کنونی ایجاد شده است. آب با بسیاری از ابعاد زندگی مردم مرتبط است و نمی‌توان آن را به مصارف آشامیدن و کشاورزی و صنعتی آن محدود ماند. برخی از مهم‌ترین مسائلی که جامعه ایران در حوزه آب و بحران آب با آن مواجه است، به نظر نویسندگان عبارتند از: آلودگی آب شرب برخی از مناطق کشور، تنش و درگیری در برخی از مناطق کشور بر سر حق‌آبه‌ها و انتقال آب بین‌بخشی، تنش بر سر حق آب ایران با چند کشور همسایه، تناسب نداشتن صادرات برخی محصولات کشاورزی با میزان آب موردنیاز این محصولات، صادر کردن برخی از محصولات صنعتی مانند فولاد بدون توجه به آب موردنیاز آن، خشک شدن برخی دریاچه‌ها، تالاب‌ها و رودخانه و ایجاد گرد و غبار شدید در این مناطق، مهاجرت بخش زیادی از روستاییان به دلیل شرایط نامناسب زندگی در روستاها در اثر کم‌آبی، درک نادرست بخش بزرگی از جامعه از موضوع آب، بالا بودن سرانه مصرف آب در بخش خانگی نسبت به سرانه مصرف در جهان، فرونشست زمین و غیرقابل استفاده شدن بخش بزرگی از زمین‌های کشاورزی، تخلیه آبخوان‌ها، کم بودن راندمان آبیاری به خصوص در سیستم‌های آبیاری سطحی و...

رویکردهای سه‌گانه در تحلیل بحران
نویسندگان در بخش پایانی کتاب سه رویکرد کلی در مواجهه با این بحران را معرفی می‌کنند. نخست رویکردی که می‌کوشد تنها با مدیریت آب و حل مشکل آب‌رسانی مساله را حل کند. رویکرد دوم مشکل را در حکمرانی آب می‌داند، یعنی آن را ناشی از اختلالی ساختاری می‌داند. اما رویکرد سوم که از جانب خود نویسندگان ارایه شده، بحران آب را یکی از مجموعه بحران‌های ساختاری کنونی و مرتبط با مجموعه شرایط می‌داند و معتقد است برای حل آن باید به اصلاح ساختارهای متفاوت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی پرداخت. بدین منظور باید سه سطح کلان، میانه و خرد را از هم متمایز کرد. در سطح کلان سیاست‌ها و برنامه‌ای فرابخشی موردتوجه قرار می‌گیرد. در سطح میانه کژکارکردهای نهادی مورد بحث قرار می‌گیرد و در سطح خرد، به مسائل محلی و عوامل تشدید‌کننده مثل الگوی نامناسب مصرف آشامیدنی و کشاورزی و صنعتی و شرایط آب و هوایی منطقه و سوءمدیریت محلی توجه می‌شود. کوتاه سخن آنکه از دید سعید مدنی و همکارانش، بحران یا فرابحران یا معضل آب، نه معضلی امنیتی و نه مشکلی زیست محیطی که مساله‌ای اجتماعی است و برای مواجهه با آن باید مجموعه ابعاد اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی آن را در نظر گرفت.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...