گوتیکِ ایرانی | آرمان امروز


سه‌گانه «نفرین‌شدگان ماه» («شوومان»، «عقرب باد» و «شیامان») اثر نازنین جودت به تازگی در انتشارات هوپا بازنشر شده است. جودت پیش از این، «شوومان» و «عقرب باد» را در سال 1394 به‌طور مجزا به چاپ رسانده بود. جودت در دوسال اخیر هر دو کتاب را با تغییراتی اندک در متن و نیز تغییر در جلد و شکل ظاهری کتاب، منتشر کرده و در اختیار علاقمندان ژانر فانتزی و وحشت قرار داده بود.

سه‌گانه «نفرین‌شدگان ماه» («شوومان»، «عقرب باد» و «شیامان») اثر نازنین جودت

داستان‌های این سه‌گانه، دارای داستانی هم‌سو و دنباله‌دار است، داستان کتاب دارای شخصیت‌هایی اصلیِ تکرارشده و شخصیت‌های فرعی غیرقابل پیش‌بینی هستند؛ شخصیت‌هایی شرور و با انگیزه که از عهده‌ هر امر تاثیرگذاری برای پیش‌بردِ داستان و ماجرای رمان برمی‌آیند. شخصیت‌هایی که با حرکت در مسیر موردنظرِ نویسنده، مقصد و انگیزه خود را پیش می‌برند و مخاطب را غافلگیر و وحشت‌زده می‌کنند. حوادث به دست شخصیت‌های مختلف رقم می‌خورد و کاراکترها به صورتی طراحی شده‌اند تا بتوانند با واکنش‌های منحصر‌به‌فردِ خود وقایع را در دل خانواده و زندگی عادیِ انسان‌های معمولی به شکل‌های غیرواقعی و ماورایی رقم بزنند.

نازنین جودت، هنرمندانه توانسته است واکنش هر شخصیت را در دل هر یک از حوادثِ تاریک و ترسناک، پیش‌بینی کند. او برای ساختن مناسب‌ترین شخصیت به‌دنبال ویژگی‌های خاص و دور از ذهنی نبوده و همین امر موجب القای بیشتر وحشت در وجود مخاطب گردیده است. افرادی که می‌توان هرروز هزاران‌بار از کنارشان گذشت یا با آن‌ها برخورد کرد. انسان‌هایی عادی با واکنش‌هایی غیرقابل پیش‌بینی که در‌عین‌حال قابل درک هستند. یکی از چیزهایی که باعث موفقیت و جذابیت «شیامان» و ایجاد موقعیت رعب‌انگیز، سیاهی و ترس و وحشت شده، ورود جریان داستان به دنیای واقعی و انسانی است که امکان همذات‌پنداری و جایگزینی را برای مخاطب به وجود آورده است.

«شوومان»، «عقرب باد» و «شیامان» هرکدام داستانی در ژانر وحشت دارند. از آن‌جا که در هر سه داستان‌، وحشت با افزودن مضامینی عاشقانه روایت شده‌، می‌توان این سه‌گانه را جزو دسته داستان‌های گوتیک دانست؛ چراکه وحشت الماسی چندچهره است که می‌توان در آن پژواک هراس‌های انسان را با هر گونه احساسی آمیخت و از آن برای ابداع ترس و وحشتِ بیشتر بهره جست. هر سه داستان به‌خوبی از پس وحشت‌انداختن در دل مخاطب برآمده است. در کتاب اول با عنوان «شوومان» اتفاقاتی فرامادی در مکانی فرامادی در کنار موجوداتی ماورایی برای «آدمیزاد» می‌افتد. تصاویر چنان روشن و گویا ارایه‌ شده که مخاطب با چشمان باز در فضایی روشن هم با تجسم آن از ترس بر خود بلرزد. کتاب دوم «عقرب باد» در مکانی زمینی بین انسان‌ها و شخصیت‌هایی انسانی و طبیعی اتفاق می‌افتد. کتاب سوم «شیامان» نسبت به دو کتاب دیگر داستانی امروزی‌تر دارد. موقعیت‌های مکانی دست‌یافتنی و قابل شناسایی هستند. موقعیت‌های زمانی با عقربه‌ها و تقویم‌های امروزی قابل بازیابی و شخصیت‌ها همان‌هایی هستند که با نگاهی به اطراف قابل شناسایی‌ هستند. اما اتفاقات بدیع و شگفت‌آوری در لابه‌لای صفحات انتظار مخاطب را می‌کشد، اتفاقاتی غیرقابل پیش بینی، تاریک و رعب‌آور.

در هر سه کتاب هوشمندیِ نویسنده در استفاده از نمادهای بومی باعث جذابیتِ بیشترِ سه‌گانه شده است. جودت توانسته در سه‌گانه خود قوه تخیل خواننده را در اختیار بگیرد، اسطوره بسازد و شخصیت‌های ماوراالطبیعه را وارد جریان زندگی مخاطب نماید؛ آن‌چنان‌که در باور مخاطب بگنجد و بدون جاماندنِ شک و تردیدی، با آن همگام و همراه شود؛ چراکه مخاطب با این نمادها آشناست و هیچ کدام از ذهن او دور نیستند. چنان‌چه در هر یک از نقاط دور و نزدیک ایران، مناطقی وجود دارند که باغ‌ها و خانه‌های خالی از سکنه آنها سال‌هاست متروک مانده‌اند و اهالی معتقدند اجنه و روح‌های شرور در این مکان ها در رفت‌وآمد هستند. جودت، برای بیان قصه‌های خود به سمت عوامل وحشتی رفته که ریشه در باورهای بومی، اعتقادی و حتی مذهبی مخاطب ایرانی دارد. دیو، جن، خناس، آل، مردآزما و دیگر نمادهایی که در هر یک از نقاط ایران لابه‌لای افسانه‌های قدیمی و در هر منطقه بوده‌اند و نامشان با ذهن و گوش مخاطب آشنا است، به نویسنده برای رسیدن به مقاصدش در داستان کمک کرده و با او همراه شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...