کتاب «ارواح ماشین نشین» [The View from the Cheap Seats : Selected Nonfiction] نوشته نیل گیمن [Neil Gaiman] با ترجمه لیدا طزری منتشر شد.

ارواح ماشین نشین» [The View from the Cheap Seats : Selected Nonfiction] نوشته نیل گیمن [Neil Gaiman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، ارواح ماشین‌نشین نوشته نیل گیمن در ۱۰۰ صفحه رقعی توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر شده است.

نویسنده داستان کوتاه، فیلم‌نامه‌نویس، رمان‌نویس، خالق کتاب کامیک، تئاتر صوتی و فیلم به سبک‌های علمی تخیلی و خیال‌پردازی؛ این تنها بخشی از سابقه‌ای است که برای نیل گیمن می‌توان یافت. با این همه و قبل از هر چیز باید گیمن را یک نویسنده خلاق دانست؛ نویسنده‌ای که می‌داند چطور از ابزار کلمه و نوشتن برای بیان مقصود خود بهره بجوید و هر مقصودی را به با آن به سر منزل خود برساند.

در این کتاب، طیف وسیعی از علاقه‌مندی‌ها و دلمشغولی‌های خود را در زمینه‌های مختلف در قالب روایت داستانی مرور کرده و از خلال آن دلمشغولی‌ها و آنچه ذهن او را در موضوعات مختلف درگیر کرده است بازگو می‌کند.

بسیاری از منتقدان گیمن را نویسنده‌ای پست مدرن معرفی کرده‌اند؛ به عبارت دیگر او نویسنده‌ای است که خارج از قواعد ژانر به تولید اثر پرداخته و در عین حال مخاطبان بسیاری را نیز به خود جذب کرده است. به زبانی دیگر او نویسنده‌ای عصیانگر است که مخاطبانی از همین جنس را برای نیل به همین مهم پیرامون خود جمع کرده است.

«ارواح ماشین‌نشین» اما کتابی است درباره کتاب، درباره نوشتن و خواندن و هر آنچه که این نویسنده در طول سال‌های گذشته بر فعالیت و زندگی‌اش در این عرصه به آن فکر کرده است. او در این کتاب جستارهایی درباره کتابخانه، نوشتن، خواندن، برخی نویسنده‌های محبوبش و سبک روایی آن‌ها و نیز برخی از ژانرهای داستانی از جمله ژانر تخیلی و ترسناک که شیفته آن‌هاست سخن به میان آورده است.

هنر او در روایت‌هایش ترکیب ساختار جستارنویسی با داستان‌نویسی است. به این شکل که متن‌های او در این کتاب در عین اینکه سادگی و صمیمیت متون داستانی را در کتاب خود حفظ کرده است سعی کرده خط فکری و اندیشه‌ای که در پس این روایت‌های بعضا توام با شوخی و حسرت همراه است را نیز ذره ذره به مخاطب تزریق کند.

یادداشت‌های او در این کتاب شامل نگاه مینیمال و خاص او به طیف وسیعی از نویسندگان صاحب سبک از جمله تالکین، آلن پو، ولز و کیپلینگ می‌شود. او سعی کرده نگاه خاص خودش به داستان‌های آن‌ها را که شامل علت شیفتگی‌اش به آن‌ها و نیز دلیل خاص بودنشان می‌شود را در قالب یادداشت‌هایی جداگانه به زبان بیاورد و البته نخ تسبیح در تمامی این روایت‌ها شیفتگی نسبت به کتاب و ادبیات و خواندن است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...