کتاب «نه باز نه کبوتر» [Neither a hawk nor a dove : an insider's account of Pakistan's foreign policy] خاطرات خورشید محمود کسوری [Khurshid Mahmud Kasuri]، وزیر امورخارجه سابق پاکستان با ترجمه راضیه کریمی منتشر شد.

نه باز نه کبوتر»قصوری  [Neither a hawk nor a dove : an insider's account of Pakistan's foreign policy] خاطرات و گزارش‌های خودنوشت خورشید محمود کسوری [Khurshid Mahmud Kasuri]،

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ خورشید محمود کسوری سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ وزیر امور خارجه‌ی پاکستان بود و این دوران، دوران بسیار مهمی نه‌تنها برای پاکستان بلکه برای کل جهان به حساب می‌آید. این دوره، رویدادهایی که بلافاصله پس از ۱۱ سپتامبر رخ داد و همچنین روند صلح پاکستان و هند را در بر می‌گیرد؛ آن‌هم زمانی که دو کشور در آستانه نهایی کردن چارچوب تاریخی توافقنامه در مورد مناقشه کشمیر بودند که عامل پنج جنگ بین پاکستان و هند شده بود.

دوره‌ای که در این کتاب مورد بررسی قرار گرفته شامل همین پنج سالی است که کسوری وزیر امور خارجه پاکستان بود. «نه باز نه کبوتر» را باید بیشتر به‌عنوان یک کتاب «خاطرات» در نظر گرفت اگر چه قطعاً بیوگرافی سیاسی نیست و صرفاً در فصل اول به سیاستمداران پرداخته شده که آن هم به‌دلیل تأثیرات آنها بر کسوری در زمان رشد یا ایجاد روابط شخصی نزدیک با آنها بوده است. در حقیقت، به این افراد هم خیلی خلاصه پرداخته شده و تمرکز نویسنده بیشتر بر سیاست خارجی پاکستان در دوران مسئولیت‌اش برمی‌گردد.

وزیر امور خارجه اسبق پاکستان در بخشی از کتاب خود می‌نویسد: «این کتاب اولین گزارش خودی از پیشرفت‌های حاصل شده توسط هر دو کشور بین سال‌های ۲۰۰۷-۲۰۰۲ و تلاش برای بهبود روابط تیره تاریخی خود ارائه می‌دهد. در واقع، وقتی نشانه‌های پیشرفت در سطح اعتماد میان دو طرف، در مرحله حساس بروز کرد که مشاور امنیتی هند، جی.ان. دیکسیت به من توصیه کرد که رئیس‌جمهور پرویز مشرف، نباید زمانی که هنوز اکثر مخالفان سیاسی در پاکستان نیرومندند، لباس نظامی خود را درآورد. این توصیه او، من را حیرت‌زده کرد. قدرت‌های بزرگ غربی و من خودم، در تلاش بودیم تا رئیس‌جمهور را متقاعد کنیم که از سمت نظامی خود دست بکشد و به‌عنوان یک غیر نظامی در انتخابات بعدی شرکت کند. همان‌طور که در کتاب توضیح داده شده است، رابطه‌ی من با رئیس‌جمهور مشرف گرم و صمیمانه و در عین حال پیچیده بود.»

نکته جالب توجه این کتاب آوردن حکایت‌های شخصی و سیاسی کسوری از تعامل‌های شخصی و سیاسی او با بسیاری از رهبران جهان و شخصیت‌های جهانی ازجمله بوش، نخست‌وزیران هند آتال بیهاری واجپایی و مانموهان سینگ، رئیس‌جمهور کرزی، ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی، رئیس‌جمهور محمود احمدی‌نژاد از ایران، رئیس‌جمهور ترکیه عبدالله گل، همتای خود، نخست‌وزیر چین ون جیابائو، نخست‌وزیر فرانسه دومینیک دو ویلپن (همتای من در آن زمان)، رئیس‌جمهور پراناب موکرجی از هند (در آن زمان همتای من)، وزیر امور خارجه کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه‌ی روسیه سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه‌ی بریتانیا جک استراو، جاشکا فیشر معاون صدراعظم و وزیر امور خارجه‌ی آلمان و شاهزاده سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی است که می‌تواند در نوع خود برای مخاطب «نه باز نه کبوتر» جذاب به‌نظر برسد.

او همچنین به‌برش‌هایی از رابطه با ایران در چالش‌های مهم منطقه می‌پردازد و روایت‌های طرف‌های دیگر را روی میز قضاوت می‌گذارد.

«نه باز نه کبوتر» با ترجمه راضیه کریمی و در 912 صفحه رقعی به قیمت ۳۷۰ هزار تومان به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...