کتاب صوتی «فضیلت‌های ناچیز» [Piccole virtu یا The Little Virtues] اثر ناتالیا گینزبورگ [Natalia Ginzburg] با صدای شبنم قلی‌خانی رونمایی شد.

فضیلت‌های ناچیز» [Piccole virtu یا The Little Virtues] اثر ناتالیا گینزبورگ [Natalia Ginzburg]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، فضیلت‌های ناچیز دارای 11 داستان کوتاه است. این داستان‌ها به ترتیب شامل: زمستان در ابروتزو، کفش‌های پاره، تصویر یک دوست، درود و دریغ برای انگلستان، خانه‌ی وُلپه، او و من، فرزند انسان، حرفه ی من، سکوت، روابط انسانی، فضیلت‌های ناچیز، می‌شود.

بسیاری از داستان‌های این مجموعه را به تسامح می‌شود، داستان نامید. گینزبورگ در واقع دست به خطابه زده و تجربه‌ خود از زندگی را با اول شخص روایت می‌کند. در داستان «روابط انسانی» که بی‌شک بهترین داستان او در این مجموعه است به مانند بازگویی خاطرات و تجربیات یک زن سالخورده دست به تعریف می‌زند و یا در داستان «فضیلت‌های ناچیز» به مانند یک روانشناس تربیت کودک را مورد مداقه قرار می‌دهد. این دید در داستان‌های دیگر این مجموعه نیز تکرار شده است. کتاب «فضیلت‌های ناچیز» سرشار از موضوعات انسانی پنهانی است که هر کدام از ما با خواندن آن‌ها به درستی اش اذعان می‌کنیم. ترجمه‌ بسیار خوب محسن ابراهیم، جذابیت کتاب را چندین برابر کرده به‌طوری‌که نثر خود گینزبورگ و ترجمه‌ ابراهیم، خواننده را به دنبال خود می‌کشاند.

گوشه‌ای از «زمستان در ابروتزو» را بشنوید با صدای شبنم قلی‌خانی:


گزیده‌ای از متن کتاب
همیشه قدرت انتخاب به انسان داده نشده است. انسان نه زمان زادنش را انتخاب کرده است، نه چهره‌اش را، نه والدینش را و نه کودکیش را.انسان ساعت مرگش را هم معمولا انتخاب نمی‌کند. انسان چاره‌ای جز پذیرفتن چهره‌اش را ندارد. همانطور که چاره‌ای جز پذیرفتن سرنوشتش ندارد. تنها انتخابی که برای او مجاز است، انتخاب بین خوبی و بدی است، بین درستی و نادرستی، واقعیت و دروغ.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...