مجموعه داستان «منهای یک نفر» نوشته ناهید کهنه‌چیان به تازگی راهی بازار شده است.

به گزارش ایسنا، این مجموعه که در برگیرنده ۱۱ داستان است، با شمارگان ۵۵۰ نسخه و بهای ۱۸ هزار تومان در انتشارات هزاره ققنوس عرضه شده است.

در معرفی این کتاب آمده است: فضای این داستان‌ها جامعه ایران اواخر دهه ۶۰ خورشیدی و پس از آن را روایت می‌کند. در اکثر داستان‌ها اِلِمان‌های رنج و عشق تاثیر محسوسی بر زندگی و روابط بین فردی شخصیت‌های اصلی داستان می‌گذارند. شخصیت‌های زن در داستان‌های «منهای یک نفر» اغلب محوری‌اند و پیرنگ داستان‌ها از شخصیت‌های زن تاثیر محسوسی می‌گیرد.

«باران»، «برایش می‌نویسم، برایم می‌نویسد»، «این مرد چه می‌خواهد سر کوچه»، «کوچولوی عینکی من»، «نامه‌های یک‌طرفه»،  «نعش»، «منهای یک نفر»، «مسافران»، «اولین روز»، «من زیبا و سرکش بودم» و «یک روز من» داستان‌های این مجموعه هستند.

در بخشی از داستان «باران» می‌خوانیم: «بیرون باران می‌بارد؛ شلاقی. چتر حریف باران نمی‌شود. چتر ما هم چتر درست و حسابی نیست. سعید می‌گوید: می‌گن چتر برای یه نفر سرپناهه، برای دو نفر دوش آب سرد.»
هردو می‌خندیم، تر وخشک، خودمان را می‌اندازیم توی اولین قهوه‌خانه. مرد جوانی کنار بخاری نفتی نشسته، چهارشانه با سبیلی انبوه، برایمان جا باز می‌کند. می‌رود و با دو لیوان پرِ چای برمی‌گردد، می‌خندد و می‌گوید:"لب‌سوز، لب‌دوز، لبریز."
بالای سر جوان، توی یک عکس چوبی، مردی چهارشانه با سبیلی انبوه و یکدست سفید، جا خوش کرده. انگار با دیدن ما لبخند می‌زند و می‌گوید: خوش آمدین عزیزانم!»

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...