محمدسرور مولایی می‌گوید: ۵۵ سال است که در ایران زندگی می‌کنم، در این مدت شاهد بوده‌ام که آثار نویسندگان، مورخان و… افغانستانی هیچگاه در ایران توزیع نشده و دسترسی به آنها سخت است.

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، مراسم روز ادبیات افغانستان و آئین رونمایی از ۱۵ عنوان کتاب گزیده داستان معاصر افغانستان و ۱۶ عنوان کتاب شعر معاصر افغانستان به همراه جشن آغاز به کار نشر آمو، ناشر تخصصی ادبیات داستانی و شعر افغانستان در ایران، پیش از ظهر امروز چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ با حضور و سخنرانی محمد سرور مولایی، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی و رئیس اسبق دانشگاه بامیان افغانستان، مجتبی نوروزی، معاون سابق رایزن فرهنگی ایران در افغانستان و سید نادر موسوی، مدیر نشر آمو و بنیانگذار مجتمع فرهنگی- آموزشی امیرالمؤمنین در شهر تهران برای کودکان مهاجر بازمانده از تحصیل و نماینده نشر تاک در ایران و بنیان گذار خانه کودکان افغانستان، در سالن سرای اهل قلم سی‌ودومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران برگزار شد.

کم‌کاری افغانستانی‌ها در شناساندن خود به ایرانیان

کم‌کاری افغانستانی‌ها در شناساندن خود به ایرانیان

محمد سرور مولایی در این نشست گفت: سید نادر موسوی در زمینه فرهنگ کارنامه درخشانی دارد و فعالیت‌های او برای ما افغانستانی‌ها افتخار است. من یقین دارم که نشر آمو را به سامان خواهد رساند. فعالیت فرهنگی اگرچه سخت است و دیر به نتیجه می‌رسد، اما ماندگار است و نادر موسوی نتیجه فعالیت‌هایش را در سال‌های بعد خواهد گرفت. ببینید متأسفانه شناخت ایرانیان از افغانستان معاصر بسیار اندک است. علی دهباشی، مدیر نشریه بخارا چندی پیش در کابل برنامه‌ای با عنوان «روز بخارا» را برگزار کرد و استقبال بسیاری همچون یک رئیس جمهور از او شد. من هم در آن برنامه بودم. در آنجا اعظم رهنورد زریاب، نویسنده سرشناس معاصر گله کرد که ایرانی‌ها ما را نمی‌شناسند. من در آنجا بیان کردم که کجا ما حرفی برای گفتم داشتیم که در جهان گوشی برای شنیدن پیدا نکردیم؟

وی افزود: ما چه زمانی خود را به ایرانیان معرفی کردیم؟ کدام آثارمان را به ایرانی‌ها عرضه کردیم که مورد استقبال آنها قرار نگرفت؟ من ۵۵ سال است که در ایران زندگی می‌کنم. در این مدت شاهد بوده‌ام که آثار نویسندگان، مورخان و… افغانستانی هیچگاه در ایران توزیع نشده و دسترسی به آنها سخت است. ابراهیم شریعتی در نشر عرفان توانست با دست خالی تعدادی از آثار فرهنگیان افغانستانی را به کسانی که تشنه تحقیق درباره افغانستان بودند، برساند. من به رهنورد زریاب گفتم که آثار شما در فرانسه ترجمه و منتشر شده است اما شما چه تلاشی برای معرفی خود به ایرانیان کردید؟

دست پدران کارگر افغانستانی در ایران را می‌بوسم

مولایی در بخش دیگری از سخنان خود به تولد طیف فرهنگی و فرهیخته از فرزندان مهاجران افغانستانی در ایران اشاره کرد و گفت: جمعیت عظیم مهاجران افغانستانی در ایران با شرافت هرچه تمامتر و با پرداختن به سخت‌ترین کارها و مشاغل زندگی می‌کنند. من از تمام پدران و مادران افغانستانی که با پول کارگری و با پرداختن به مشاغلی چون خشت زنی و کار در کوره پزخانه‌ها و… فرزندان خود را به مدرسه فرستاده و نیروی فرهنگی بزرگی درست کردند، کمال تشکر را دارم و دست آنها را می‌بوسم. ما باید از این خاموشان تقدیر شایانی کنیم.

مولایی اضافه کرد: واقعیت این است که ما کار به سامانی از طرف افغانستان برای شناسایی خود به ایرانی‌ها انجام ندادیم. جا دارد در اینجا یادی کنم از بنیاد فرهنگ ایران و استادم زنده یاد پرویز ناتل خانلری که ریاست این بنیاد را بر عهده داشت و آثار محققان افغانستانی را در ایران منتشر می‌کرد. این نشان می‌دهد که راه باز است.

این عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی همچنین با انتقاد از حضور ناشران افغانستانی در بخش بین الملل نمایشگاه کتاب تهران گفت: ما تا پیش از انقلاب اسلامی در ایران نمایشگاه کتاب نداشتیم و بعد از انقلاب هم مشکلاتی برای حضور بود اما با سختی هرچه تمامتر ناشران حضور پیدا می‌کردند. اما من این اشکال را بارها با وزیران مختلف فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران مطرح کردم که چرا ناشران افغانستانی با وجودیکه کتاب فارسی تولید می‌کنند و همزبان ایرانیان هستند در بخش بین الملل حضور دارند؟

مولایی در پایان اشاره کرد: امیدوارم نشر آمو از تجربیات نشر عرفان استفاده کرده اما از روش آنها تقلید نکند. خوب است که در زیر سایه «تاک» امواج «آمو» را ببینیم.

کار نشر مانند معلمی است

سید نادر موسوی، مدیر نشر آمو نیز در این مراسم گفت: در این چند سالی که نمایندگی نشر تاک را بر عهده داشتم و همچنین در این مدت که درگیر اخذ مجوز انتشارات از ایران بودم به سختی کار پی بردم. کار انتشارات مانند کار معلمی است و به صبر و تحمل زیادی نیاز دارد و مانند آن دیر به بار می‌نشیند. ما اگر بخواهیم کتاب را به دست مخاطب برسانیم باید قدم در راه پر پیچ و خمی بگذاریم. هرکاری که برای سلامت شدن و پیشرفت جامعه است، سخت است و دیوانه خودش را می‌خواهد. در این فرصت از آقای ابراهیم شریعتی مدیر نشر عرفان در ایران تشکر می‌کنم که پیشکسوت چاپ کتاب‌های مهاجران افغانستانی در ایران است.

وی افزود: خوشبختانه اکنون نشر آمو با ۴۳ عنوان کتاب در نمایشگاه کتاب تهران شرکت کرده است و از پربازدیدترین غرفه‌ها بوده. من به عنوان معلم و آموزکار کار نشر را ادامه همان معلمی می‌دانم؛ چرا که شعر و ادبیات پرچم هر کشوری است. افغانستان روزگاری از قطب‌های فرهنگی ایران بزرگ بوده است اما جدایی و جنگ باعث خاموشی شدو ما اشتراکات زیادی با ایرانیان داریم و اکنون که کشور ما اندکی آرامش را به خود دیده، وظیفه هر دغدغه مندی است که ادبیات کشورش را به ایرانیان بشناساند.

موسوی ادامه داد: کتاب‌های ایرانی در افغانستان بسیار دیده می‌شوند و مخاطب دارند، اما آیا ایرانی‌ها نیز آثار افغانستانی شناختی دارند؟ آیا ایرانی‌ها آثار نویسندگانی را که در ایران مهاجر نبوده‌اند، مطالعه می‌کنند؟ من خود شاهد بوده‌ام که این شناخت اندک است و شاید می‌توان گفت که بیشتر کتابخوان‌های ایرانی صرفاً «بادبادک باز» خالد حسینی را می‌شناسند و از باقی نویسندگان اطلاعی ندارند.

از ما پرسیدند که مگر افغانستانی‌ها هم فارسی صحبت می‌کنند؟

مدیر نشر آمو در بخش دیگری از سخنان خود به سوال یکی از مخاطبان ایرانی از غرفه نشر تاک در سی و دومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران اشاره کرد و گفت: در روز اول مخاطبی ایرانی از من پرسید که مگر شما افغانستانی‌ها می‌توانید به فارسی صحبت کنید؟ با وجود این شرایط و در دوره‌ای که مسئولان کشور ما دغدغه ادبیات و فرهنگ را ندارند، وظیفه اهالی فرهنگ چیست؟ انتشارات آمو با این امید پا به عرصه نشر گذاشته تا ادبیات افغانستان را به کشور دوست و مردم همزبان ما در ایران معرفی کند.

موسوی اضافه کرد: ما اگر می‌خواهیم خود را به صورت حرفه‌ای معرفی کنیم باید همه کارهای ما اعم از محتوا و شیوه چاپ حرفه‌ای باشد و لازمه این کار همکاری تمام دوستان است. نشر باید به خود و درآمد خود متکی باشد و نباید از کسی یا از دولت‌ها درخواست کمک کنیم و این کمک‌ها سرانجامی دربر نخواهد داشت. ما همچنین باید به نویسندگان و شاعران حق التالیف پرداخت کنیم و کتابهای ما باید در تمامی کتافروشی‌های ایران توزیع شود. خبر پایانی این است که کتاب‌های نشر آمو به امید خدا تا پایان امسال به ۱۵۰ عنوان خواهد رسید.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...