مهر: غلامحسین ابراهیمی دینانی شرح غرلیات حافظ را در سه جلد به پایان برد. این استاد دانشگاه تهران و نویسنده کتاب‌های حوزه فلسفه و حکمت و عرفان که از چندی پیش و با همکاری کریم فیضی پژوهشگر حوزه تاریخ و ادبیات دست به کار این پژوهش گسترده در زمینه غزلیات حافظ زده بود، این پروژه را به پایان برده است. این در حالی است که آخرین بازبین‌های لازم این اثر سه جلدی انجام شده و دینانی سرگرم نوشتن مقدمه برای کتاب است.

دکتر دینانی در این پروژه مشترک تمامی غزلیات حافظ را تفسیر کرده و قرار است انتشارات موسسه اطلاعات این کتاب را در سه جلد به چاپ برساند. کار مشترک دیگر این دو پژوهشگر (هستی و مستی) هم به زودی تجدید چاپ می‌شود.

نسخه‌های چاپ دوم «هستی و مستی» در بازار تمام شده و ناشر (انتشارات موسسه اطلاعات) در تدارک عرضه چاپ سوم این کتاب است. «هستی و مستیی» روایتی است از دنیای پررمز و راز خیام به همراه تفسیر رباعیات این شاعر نامدار. همچنین کتاب «شعاع شمس» که تفسیری است امروزی از دیوان کبیر مولانا توسط کریم فیضی و توسط همین ناشر (انتشارات موسسه اطلاعات) در دو جلد 500 صفحه‌ای چاپ شده بود، در کمتر از یک‌ماه به چاپ دوم رسیده و به زودی دوباره در بازار عرضه می‌شود.

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...