گزیده رباعی معاصر شامل ۴۰۰ رباعی از ۱۰۰۰ رباعی‌سرای معاصر با مقدمه میرجلال‌الدین کزازی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این مجموعه با نام «روزگار و رباعی» در نشر شانی عرضه شده است.

در این مجموعه رباعی‌هایی از بهروز آورزمان، آرش آذرپیک، حامد ابراهیم‌پور، منوچهر ابراهیمی، سیدمهدی ابوالقاسمی، نبی احمدی، بیژن ارژن، وحید اشجع، احسان افشاری، اسلام انصاری‌فر، مهرداد انتظاری، حسین احمدی محجوب، سعید بیابانکی، مریم‌جلالوند، سیداحمد حسینی، مجتبی حیدری، مرتضی خدمتی، حنیف خورشیدی، آیدا دانشمندی، بنیامین دیلم کتولی، محمدرهام، ایرج زبردست، عقیل زورک، عادل سالم، سجاد سعیدنژاد، پیمان سلیمانی، غلامرضا سلیمانی، حمیدرضا شکارسری، امین شیرزادی، عباس صادقی‌زرینی، امید صباغ نو، پویا صداقت، جلیل صفربیگی، ناصر عاشقی، میلاد عرفان‌پور، علی عطری، اصغر عظیمی مهر، فاطمه غلامی جام، علی فردوسی، محمود فروتن، مرضیه فریدونی، سمیه فلاحی، محمدحسین‌قمری، یاسر قنبرلو، حمزه کریم تباح‌فر، علی‌کریمی کلایه، سیامک کیهانی، مجید محبعلی، مصطفی محدثی خراسانی، فاطمه معماریان، داوود ملک‌زاده، شهلا منصورزاده، سیدمهدی موسوی، شهرام میرزایی، سیدمحمد نظاری، جواد نعمتی، مهدی نقبایی، جواد نوروزی چاپ شده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...