فصلنامه طنز ادبی با عنوان «طنزآور» با شعار «می‌خندم، پس هستم» منتشر شد.

علی خزاعی‌فر فصلنامه طنز ادبی طنزآور

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، دکتر علی خزاعی‌فر که انتشار دیرینه فصلنامه «مترجم» و استادی رشته ترجمه‌پژوهی دانشگاه فردوسی مشهد را در کارنامه خود دارد فصلنامه طنز ادبی با عنوان «طنزآور» را منتشر کرد. شعار مجله این است: می‌خندم، پس هستم.

رویا صدر در معرفی این فصلنامه نوشته است: هستی انسان بنا به تعریف ارسطویی٬‌ با خنده گره خورده؛ انسان می‌خندد، پس هست! نشانه‌اش در این روزهای سخت کرونایی٬ حجم عجیب آفرینش طنز در فضای مجازی است؛ باشد که روح‌وروان در سایهٔ خنده و طنز دمی بیاساید، نفسی تازه کند و شرایط را تاب آورد! چنین نگاهی به مقوله طنز و خنده (که آن‌را لازمه زندگی در جوامع انسانی می‌داند) زمینه‌ساز شکل‌گیری و انتشار فصلنامه «طنزآور» است که اولین شماره‌اش به‌تازگی منتشر شده و جمله به‌روزرسانی‌شده! دکارت (می‌خندم٬ پس هستم) را شعار خود قرار داده است!...

آثار «طنزآور» که روش خود را «فصلنامه طنز ادبی» عنوان کرده وجه ادبی دارند که در قالب شعر٬ داستان کوتاه و مقاله طنز ارائه شده‌اند. این امر در سابقه نشریات طنز اگر نگوییم استثنایی٬ لااقل کم‌نظیر است. نشریات طنز از ابتدا تا به‌حال جز موارد اندکی مثل «ماهنامه گل‌آقا» کمتر وجه ادبی و نظری طنز را محور و موضوع کار خود قرار داده‌اند. اگرچه چهره‌های مهم طنز معاصر از مطبوعات برخاسته‌اند و آثاری چون نوشته‌های ستون چرندپرند علامه دهخدا در صوراسرافیل از آثار ماندگار ادبیات و طنز معاصر به‌شمار می‌آیند ولی نشریات طنز به عنوان یک جریان مطبوعاتی بر برخورد روزآمد با رخدادهای اجتماعی و سیاسی و پاسخگویی به نیاز آنی مخاطب متمرکز بوده‌اند و اگر هم در آن‌ها توجه به وجه ادبی طنز مدنظر قرار گرفته، برخاسته از نگاه فردی طنزنویسان بوده و رویکرد غالب این نشریات به‌شمار نمی‌آمده است. از این‌رو کوشش «طنزآور» برای بازتاب دغدغه‌های انسان‌ها در قالب‌های ماندگار طنز امری قابل اعتنا و مبارک است.
این نشریه در همین اولین شماره، مطلب خواندنی کم ‌ندارد. اگرچه تاکید آن بیشتر در زمینه داستان و نثر طنز است ولی از مقالات پژوهشی نیز غافل نیست. همچنین در همراه کردن آثار مکتوب با کاریکاتورهای خارجی به تناسب موضوع مطالب، به وجه تصویری طنز نیز توجه دارد.
بخش مهمی از این نشریه به طنز ملل اختصاص دارد. علی خزاعی‌فر (صاحب‌امتیاز، مدیرمسئول و سردبیر نشریه) خود دانش‌آموخته زبان و ادبیات انگلیسی است و تجربه ۳۰ سال انتشار نشریه معتبر مترجم را در کارنامه خود دارد. از این‌رو «طنزآور» توانسته علاوه بر استفاده از آثار طنزنویسان ایرانی٬ به مدد همکاری گروه زبده‌ای از مترجمان٬ آثاری خواندنی از طنزپردازان جهان را نیز به مخاطب فارسی‌زبان معرفی کند. همچنین در دو مقاله مستقل به بررسی ویژگی‌های طنز در اتحاد جماهیر شوروی و طنز انگلیسی پرداخته که هردو بسیار خواندنی است.
در این میان البته لوگو نشریه کمی ناخواناست که در نظر من می‌تواند نشانه‌ای از نامشخص بودن جایگاه طنز در جامعه امروز باشد! نکته قابل ذکر دیگر این‌که این نشریه به جایی وابسته نیست و از نظر مالی مستقل است و بالطبع این امر ممکن است بر طیف همکاران تصویری و نوشتاری تاثیر بگذارد، امری که تاثیر آن بر گرافیک نشریه و بخش تصویری آن در همین اولین شماره مشهود است. با این‌حال اکنون که هیچ نشریه طنزی منتشر نمی‌شود، انتشار طنزآور رخدادی فرخنده است که امید می‌رود با تمرکز بر وجه ادبی طنز بتواند بر ارتقای سطح این بخش از ادب معاصر ما مؤثر باشد و لحظات خوبی را برای مخاطب سرگردان امروز ایرانی فراهم کند.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...