جدایی برق از سیم‌‌ها | اعتماد


برق، یا اگر بخواهم صحیح‌تر بگویم: بی‌برقی، موضوع مهم این روزهاست که همه را درگیر خود کرده است. بی‌برقی سخت و جانکاه و رنج‌آور و پدردربیاور است؛ چیزی شبیه بی‌پولی. حالا در این شرایط چه باید کرد؟ چه راه‌هایی برای تولید بیشتر برق وجود دارد که مشکل کمبود برق را حل کند؟ بنده ساعت‌ها به این موضوع فکر کرده‌ام و نتایج تحقیقات خودم را در اینجا منتشر می‌کنم؛ فقط به شرط آن‌که مسوولان مربوطه راهکارهای ارائه‌شده را اول در محله ما اجرا کنند که حق به حق‌دار برسد و برق ما لاینقطع برقرار باشد. البته قبلش این را بگویم که بنده کارشناس این موضوع هستم. برای نمونه، همین بس که می‌دانم v=IR این را گفتم که بدانید با آدم کارشناسی طرفید. حالا برویم سراغ راهکارهای پیشنهادی:

راه حل کارشناسان برای بی‌برقی | عباس محمودیان

بهترین کار، استفاده از برق‌های موجود در طبیعت است. وقتی خودِ طبیعت برق تولید می‌کند، کافی است این برق را بگیریم و به سیم بفرستیم. حالا برق طبیعت کجاست؟ رعد و برق. کافی است در سراسر مملکت از آن میله‌هایی که بالای برج میلاد است کار بگذارند تا برق مجانی را بگیریم و در سیم‌ها کنیم. البته با توجه به این‌که الان ابرهای کشور ما را می‌دزدند و می‌برند، ممکن است این روش کمتر جواب بدهد.

روش بعدی که اتفاقا آن هم رایگان است، استفاده از برق خارج‌شده از سر و کله شهروندان است که اتفاقا این‌روزها حسابی هم فراوان است. کافی‌ است تجهیزات مربوطه را -که به دست توانای دانشمندان و محققان جوان کشورمان ساخته می‌شود- در مغازه‌ها نصب کنیم و هر مشتری که برای پرداخت صورت‌حساب پای صندوق می‌رود، سریع برق پریده‌شده از کله‌اش را بگیریم و در سیم‌ها بفرستیم که به استفاده دیگر شهروندان برسد. حتی ممکن است از سر برخی افراد برق سه‌فاز بپرد که خیلی هم بهتر است و برق بیشتری به سیم‌ها وارد می‌شود.

سال‌هاست مردم با این‌که ژاپنی‌ها از هر چیزی و هر کاری برق تولید می‌کنند، شوخی می‌کنند. حالا وقت اجرایش رسیده است. چند محقق ژاپنی را برای گردشگری دعوت می‌کنیم. وقتی ببینند این‌قدر برق قطع می‌شود، خودشان از همین قطع‌شدن‌ها برق تولید می‌کنند. برق تولیدی را در سیم‌ها می‌فرستیم و مردم استفاده می‌کنند. تا آخر تابستان که مصرف برق بالاتر است نگه‌شان می‌داریم؛ هم برق ملت تامین می‌شود هم گردشگری آن‌ها طولانی‌تر می‌شود.

یک روش گردشگری‌طور دیگر هم داریم. از آنجایی که به‌تازگی کشف شده که گردشگری از خانه خودمان شروع می‌شود؛ می‌توان با رفتن از هال به اتاق، گردشگری کرد. وقتی هم در حال گردشگری باشیم قطعا در مبداء برقی مصرف نمی‌شود. پس مصرف برق کم می‌شود و برق بیشتری در سیم‌ها می‌ماند و قطعی برق هم پیش نمی‌آید. البته در این روش، برق جدیدی وارد سیم‌ها نمی‌شود ولی همان برق سابق، برای مصرف مردم کفایت می‌کند.

یک روش بهتر که اتفاقا خیلی هم خانگی و مخصوص ما عوام‌الناس است، نصب تجهیزات بر روی هرکدام‌مان است تا از دویدن‌های روزمره‌مان برق تولید شود و در سیم‌ها فرستاده شود و... بس‌که هرچه می‌دویم به هیج‌جا نمی‌رسیم، از همین سگ‌دوزدن‌ها می‌شود کلی برق تولید کرد.

قدیم‌ها که باتری وسیله فراوانی نبود، یک روش برای بازیابی نیروی ازدست‌رفته باطری‌ها، انداختن آن‌ها در آب جوش بود. این روش مثل کوبیدن کنترل تلویزیون به زمین همیشه جواب می‌دهد. به نظر من، اگر نیروگاه‌های تولید برق را یک‌ربع در آب جوش بیندازند کلی برق جدید تولید می‌شود که به‌راحتی چطور می‌شود؟ آفرین! به سیم‌ها فرستاده می‌شود.

البته روش‌های دیگری هم وجود دارد ولی به‌دلیل این‌که باعث نمی‌شود برق جدیدی در سیم‌ها فرستاده شود، موضوعیت ندارند و از ذکر آن‌ها می‌گذریم، وگرنه این‌که بخواهیم با صرفه‌جویی برق را بهتر استفاده کنیم، احتیاج به موشکافی و برنامه‌ریزی ندارد و از همان قدیم‌ها بابابرقی هم می‌دانست که مصرف بی‌رویه، کار خیلی بدیه.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...