شماره سی‌ام ماهنامه سه‌نقطه (مکتوب طنز [+ جد] فارسی) منتشر شد.

مکتب کارمندیسم در سه‌نقطه سی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، در معرفی این نشریه عنوان شده است: این شماره به قاعده هرم بوروکراسی یعنی کارمندان جزء و کل نظام‌های بزرگ و کوچک مدیریتی اختصاص دارد و مطالب نویسندگان در پرونده‌ای تحت عنوان «مکتب کارمندیسم» گردآوری شده‌اند.

چراغ «سه‌نقطه ۳۰» را علی آینه‌ور با مطلبی تحت عنوان «متساوی‌الساقین» روشن می‌کند که در آن شطحی مذمت‌بار بر نظام‌های معیوب و تأثیر آن‌ها در روابط انسانی زده است. پس از او امرالله احمدجو قسمت دوم قصه‌های دهکده را با نام «این از مطلاری‌های بلانسبت و آن هم از کولیوایی‌های بلانسبت‌تر» تعریف می‌کند. و در پایان فصل کرسی آزادنویسی، رضا دباغی در مطلبی با عنوان «اکانت فیک سرخ در عصر صیانت از پوست» ماجرای صیانت شدن سرخ‌پوست‌ها را شرح می‌دهد.

پرونده ویژه شماره ۳۰ با یادداشتی از مریم حسن‌نژاد تحت عنوان «افسوس که بی‌فایده فرسوده شدیم» شروع می‌شود که نویسنده در آن تاریخچه طنزآمیزی از کار و کارمندی ارائه می‌دهد. «آنتن در گروه و دونات زیر نشیمن‌گاه» نام مطلب مریم نظام‌دوست است که در آن تمام عللی که یک کارمند را از دیگران متمایز می‌کند شرح و بسط داده شده است. افشار مقدم در «داوینچی پشت میزنشین» هنرهای کارمندان را با حوصله برشمرده است. سیدمحسن امامیان در یادداشتی با نام «من دارم با شما فارسی صحبت می‌کنم» ادبیات کارمندی را زیر ذره‌بین برده است. تفریحات کارمندی به‌تفکیک تفریحات برون‌سازمانی و درون‌سازمانی موضوع یادداشت «چیتگر و قیلوله و باجناق» است که فاطمه خسروانی آن را نوشته. فاطمه چگنی در یادداشت «چگونه کارمند نشویم» ضمن بررسی حقیقت زیست کارمندی، به رابطه معنایی کارمند بودن و شوهرعمه بودن می‌پردازد. «ده فرمان پیچاندن» نام مطلب مهدی حاج‌علیمحمدی است که در آن ۱۰ راهکار اساسی برای مبارزه با جان کندن در ساعات اداری ارائه شده است. رضا سعیدی ورنوسفادرانی در یادداشت «مانیتور نجفی بزرگ‌تر است» به توضیح و تفصیل مؤلفه‌های زیست کارمندی می‌پردازد. «کابوس‌نامه» نام مطلبی است که علی علیزاده آن را درباره توصیه‌های اکید یک پدر به فرزند کارمندش نوشته است. امیر شعبانی در آخرین مطلب پرونده مکتب کارمندیسم، در یادداشت «روز جهانی گاو» روایت یک روز از زندگی یک بوروکرات حقیقی را به رشته تحریر درآورده است.

فصل «نیمخط» ضمیمه کمی جدی‌تر ماهنامه «سه‌نقطه» است که نفیسه رحمانی آن را می‌نویسد. در بخش نخست «نیمخط» این شماره با عنوان «سنگ مفت کارمند مفت» تاریخچه دور و دراز کارمندی شرح داده شده. در بخش دوم آن یعنی مطلب «ادبیات کارمند به ز ادب اوست» نویسنده اصطلاحات و واژگان مخصوص کارمندی را مرور کرده است. در بخش سوم و در متن «همه جان و تنم، کارمندم» نویسنده به قوانین کارمندی در نقاط مختلف دنیا می‌پردازد. رحمانی در آخرین یادداشت «نیمخط» این شماره یعنی مطلب «حیا کنید، کارمندا رو رها کنید» به سراغ مقوله اعتصاب کارمندی رفته و تاریخچه آن را در ایران بررسی می‌کند.

در نخستین یادداشت فصل «تهرانشهر» این شماره یعنی «طهران‌گشت»، محمدرضا بهزادی قصه زندگی خود را از کودکی تا بزرگسالی، از خلال پرسه در کوچه پس‌کوچه‌های تهران تعریف می‌کند. «شهری برای گم شدن»، عنوان یادداشتی است که فاطمه خسروانی در آن با عصبانیت از پایتخت دودی هزاررنگ نوشته است. و در پایان سیدشهاب جدّا در مطلب «کبوتر غریب قمی در آسمان پرهیاهوی تهران» داستان کوچش به تهران و مصائب ریز و درشت زندگی در کلانشهر را به رشته تحریر درآورده است.

ماهنامه «سه‌نقطه» با همکاری هنرمندان: فاطمه فهیمی، محمد صمدی، فاطمه چاوشی، حامد رضوی، سیدمحمد صاحبی، فاطمه خسروانی، محمد رفیعی، راحله حاجیان‌دوست و سایر دوستان و آشنایان، و به مدیرمسئولی امید مهدی‌نژاد تولید و منتشر می‌شود. شماره ۳۰ «سه‌نقطه»، در ۲۰۰ صفحه و با قیمت ۶۰ هزار تومان در کتابفروشی‌ها و فروشگاه‌های آنلاین عرضه شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...