«صفحه آخر» و «دو تخم مرغ در مه» عنوان دو مجموعه طنز نوشته شهرام شکیبا است که در بیست و چهارمین نمایشگاه کتاب عرضه می شود.

به گزارش خبرآنلاین، کتاب «صفحه آخر» نام مجموعه طنزهای شهرام شکیبا است که به زودی از سوی انتشارات نیستان منتشر  و در بیست و چهارمین نمایشگاه بین المللی کتاب عرضه می‌شود. این کتاب جلد اول از مجموعه طنز‌های منتشر شده شکیبا در صفحه آخر روزنامه «خبر» از اسفند 87 تا چند روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 است.

به گفته شهرام شکیبا این مجموعه 3 جلدی است. «صفحه آخر» مجموعه یادداشت‌های طنز سیاسی - اجتماعی است که در 18 ماه گذشته نوشته و در روزنامه خبر منتشر شده است.

بنابراین گزارش، مجموعه «دو تخم مرغ در مه» او شامل طنزنوشته‌های سینمایی او و در قالب شوخی با سینماگران مطرح کشور نیز از سوی انتشارات نیستان در حال چاپ است و در نمایشگاه کتاب عرضه می شود. این مجوعه نیز در ویژه‌نامه روزانه «خبر» در جشنواره فیلم فجر در سال 87 منتشر شده است.

شوخی با برخی از سینماگران مطرح امروز ایران مانند مسعود کیمیایی، تهمینه میلانی، عباس کیارستمی و ابراهیم حاتمی در این مجموعه دیده می‌شود. پیش‌تر قرار بود این کتاب را سوره مهر منتشر کند.

این کتاب دارای یک سوژه کلی با عنوان خرید تخم مرغ از بقالی است و هربار در این سوژه به یکی از فیلمسازان مطرح توجه و به شوخی‌های گوناگونی با آثار این فیلمسازان پرداخته می‌شود.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...