مجموعه طنز «لطفا نفس بکشید» نوشته رویا صدر منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این مجموعه شامل گزیده‌ای از طنزهای این طنزپرداز در ۲۰۸ صفحه و در انتشارات مروارید منتشر شده است.

در معرفی «لطفا نفس بکشید» آمده است: بر اساس آن‌چه نویسنده در دیباچه به آن اشاره کرده، او منتخبی از آثارش را در سال‌های میانی دهه ۸۰ فراهم کرده که مجوز چاپ نگرفته و اکنون با اضافه‌ شدن بخش‌هایی از نوشته‌های سال‌های اخیرش و برخی حذف و اضافات، در قالب مجموعه‌ای جدید عرضه می‌شود. صدر در این کتاب قالب‌ها و مضامین مختلف را به کار گرفته و فرم‌های مختلف زبانی را برای رسیدن به اشکال تازه‌ای از طنز تجربه کرده است؛ از نقیضه‌سازی متون ادبی و هنری گرفته تا فابل‌نویسی؛ ولی بیشتر آثار این مجموعه جنبه روایی و داستانی دارد.

از آن‌جا که بخش‌های مهمی از آثار این مجموعه فراهم‌آمده از نوشته‌های صدر در نشریات مختلف و در بازه‌های زمانی متفاوت است تنوع مضمونی و موضوعی دارد و سطح مطالب نیز یکسان نیست ولی آن‌چه تمام این نوشته‌ها را علی‌رغم این تنوع به هم پیوند می‌دهد دغدغه‌ فرم‌گرایانه نویسنده است. آثار مجموعه «لطفاً نفس بکشید» بیش از آن‌که بر کنش‌های داستانی طنز (طنز موقعیت) و یا فکاهه‌نویسی استوار باشند دغدغه زبان را دارند و ازاین‌رو می‌توان آن‌ها را فرم گرایانه دانست؛ ولی تأکید بر هویت زنانه و بررسی جایگاه زنان در روابط فردی و اجتماعی، بخش مهمی از آثار این مجموعه را تشکیل می‌دهد که این امر از آن‌رو که طنز ما چهره‌ای مردانه دارد قابل‌توجه است.

نویسنده در دیباچه با بازگویی روند انتشار کتاب نوشته است: حس سمج انتشار گزیده آثارم همچنان با من ماند و دست ازسرم برنداشت... این حس که دلت بخواهد لذت حاصل از یک نگاه و یا دریافت متفاوت از دنیای درون و پیرامونت را با دیگران به اشتراک بگذاری، این حس که بخواهی در دنیای جنسیتی‌شدۀ طنز، با زبان خودت از دغدغه‌هایت بگویی و این حس که بخشی از نوشته‌هایت را که ارزش گردآمدن در یک مجموعه داشته، جایی جمع کنی و به دنبال برداشت و نگاهی باشی که به هم متصلشان می‌کند و به آن‌ها هویتی واحد در قالب یک کتاب می‌دهد. درهرحال، آن‌چه پیش روی شماست، حاصل این حس سمج است. روزگاری بهرام صادقی گفته بود یک هنرمند باید چیزی از خود به دنیا اضافه کند، ولو این‌که یک مثقال باشد! امیدوارم آثار این مجموعه حداقل مصداق همین «ولو یک مثقال» باشد، دغدغه‌ای که هنگام نوشتن تک‌تک این آثار، با من بوده‌ است.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...