سی و سومین فصلنامه مکتوب طنز [+جد] فارسی: سه‌نقطه با پرونده ویژه «تابستان» منتشر شد.

سی و سومین فصلنامه مکتوب طنز [+جد] فارسی: سه‌نقطه

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این شماره با یادداشتی از فاطمه فهیمی با عنوان «خنده وحشی خورشید در انقلاب تابستانی» آغاز می‌شود و در ادامه با مطلبی از علی آینه‌ور با عنوان «در این میانه چرایی؟» در بخش افاضات و مکافات آمده است.

بخش پرونده این شماره از «سه‌نقطه» با عنوان «در |بیست درصد| مدح و |هشتاد درصد| قدح تابستان» با این مطالب همراه است: «گاهشمار تابستان» نوشته سیدمحمد صاحبی، «خیس از عرق و نفرت» نوشته جلال سمیعی، «تابستونه خدا گرمه دمش گرم» نوشته مریم حسن‌نژاد، «بوسه بر نقش گرمایش زمین» از علی علیزاده، «دموی جهنم: این سه ماه کثافت» نوشته فاطمه خسروانی، «تریلر تابستان: رُتیل ایز کامینگ» نوشته مهدی شریفی، «یادت خنکم می‌دارد» نوشته مریم نظام‌دوست، «طرح تخفیف تابستانه مشاغل» نوشته محمدرضا زروندی و «بوی لش گرازمُرده باکوتاهه چسبان ران‌وار» نوشته محمد صمدی.

«آب پاشونک و هویتِ ایرانیِ یَک‌یَکِ ما»، «تابستون بدون کولر، مردِ بدون شکم و خونه بدون تراس» و «سیِ‌دختِ کُره‌ای خودومِ تو گِل می‌پلکونوم» نوشته نفیسه رحمانی در بخش «نیم‌خطـ» درج شده است.

در «خط ویژه» نیز این مطالب را می‌خوانیم: «بهترین آدم‌ دنیا و پیرمردی که قدم می‌زد» نوشته افشار مقدم، «سرخپوست‌هایی که آرام نگرفتند» از رضا دباغی، «کتابخانه شخصی عبدالله‌ شهبازی» نوشته عبدالله شهبازی، «کله‌معلق با دویدن خلاق» نوشته زهرا درمان و «زیرزیرُک سخن و استدلال» نوشته سیداکبر موسوی.

«میان‌گرایی در وسط میدان مین» نوشته سیدحمید حسینی و «بی‌حیایی با گاز کربنیک، اسید فسفریک و قند بالا» نوشته تهمینه حدادی از مطالب دو نقطه هستند.

سی و سومین مجله «مکتوب طنز [+جد] فارسی سه‌نقطه» با صاحب ‌امتیازی و مدیرمسئولی امید مهدی‌نژاد در ۱۸۱ صفحه و با قیمت ۷۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...