برنامه  با هدف کتاب‌خوانی و ترویج آن با اجرای پیام دهکردی در کافه‌های تهران برگزار می‌شود.

این بازیگر و کارگردان تئاتر درباره برنامه "هفت شب، هفت کافه" به ایسنا گفت: یک کارگاه آموزشی صدا و گفتار برگزار کردیم. هدف این بود که این کارگاه بتواند در بحث کتاب‌خوانی با یک نگاه جدید و یک رویکرد متفاوت، یک خروجی اجرایی در بحث کتاب‌خوانی داشته باشد.

او افزود: در برنامه "هفت شب، هفت کافه" بخشی از آثار آگوتا کریستف، تادئوش روژه‌ویچ و سیدعلی صالحی اجرا و خوانش می‌شود. در هفت کافه در تهران این برنامه اجرا می‌شود. روز اول این برنامه امروز در شهرکتاب مرکزی اجرا می‌شود و روزهای دیگر در شهرکتاب‌ها و کافه‌های دیگر در نقاط مختلف شهر تهران برگزار می‌شود.

دهکردی با بیان این‌که "تلاش کردیم هم بخش‌هایی از این کتاب‌ها را خوانش کنیم و هم رنگ و لعاب اجرایی به آن بدهیم تا مخاطب به نوعی با فضای کلی آثار آشنا شود" گفت: مخاطب از لحاظ دیداری تصاویری را دریافت می‌کند و انگیزشی پیدا می‌کند که این آثار را تهیه و مطالعه کند و اساسا به سمت کتاب‌خوانی بیشتر حرکت کند و قدم بردارد.

این مدرس صدا و گفتار در پایان افزود: ضمنا تلاش کردیم ایماژهایی را هم ایجاد کنیم، چرا که بخشی از لذتی که مخاطب از داستان می‌برد این است که ایماژها و تصاویر کتاب‌ها کامل‌تر شود. افرادی که کتاب می‌خوانند در واقع در تصویرها دچار نقصان می‌شوند و ما فکر کردیم که بتوانیم در قالب یک بسته جذاب دیداری و شنیداری در یک زمان بسیار محدود در فضای کافه‌ها و شهر کتاب‌ها که می‌تواند فضای شلوغ و پرازدحامی باشد، تجربه محیطی را با بچه‌ها داشته‌ باشیم.

عوامل اجرایی این برنامه و جزئیات آن به شرح زیر است:

مدرس، سرپرست و طراحان اجرا: پیام دهکردی، عارفه لک / موسیقی: داریوش آذر / طراح پوستر: سمیه منجم

تاریخ اجراها: شنبه ۲۹ دی‌ماه، ساعت ۱۸ در شهرکتاب مرکزی / یکشنبه ۳۰ دی‌ماه، ساعت ۱۸ در کافه هایکو / دوشنبه ۱ بهمن، ساعت ۱۸ در شهر کتاب وارطان / سه‌شنبه، ۲ بهمن ساعت ۱۸ در کافه تی آرت / چهارشنبه، ۳ بهمن ساعت ۱۸ در شهرکتاب الف / پنجشنبه، ۴ بهمن ساعت ۱۸ در موزیکافه خرابات / جمعه، ۵ بهمن ساعت ۱۸ در کافه‌نشین.

حضور در این برنامه‌ها برای عموم آزاد و رایگان است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...