کتابخانه-سینما

فیلم‌سازان برای خلق هر اثری، احتیاج به یک پشتوانه‌ی علمی- فرهنگی دارند که تنها با مطالعه و تحقیق در این زمینه به دست می‌آید. البته نباید هم توقع داشت که کتاب‌های سینمایی فقط مورد استفاده‌ی سینماگران قرار گیرد. لذا اغلب مخاطبان کتاب‌های سینمایی را، دانشجویان سینما و علاقه‌مندان به این رشته تشکیل می‌دهند.

نگار پرنیان

داخلی / روز / فضای کتابخانه
نمای بسته‌ای از کتابی با جلد مشکی رنگ، که روی آن نوشته شده: HEARING FILM. دستی وارد کادر می‌شود و کتاب را بر می‌دارد.


نما باز می‌شود. کتاب در دستان مردی جوان قرار دارد. در دستش چند کتاب لاتین دیگر هم دیده می‌شود. پشت میز می‌نشیند و کتاب را باز می‌کند و هم چنان که آن را تورق می‌کند می‌گوید: در حوزه‌ی ترجمه‌ی سینما، کتاب به‌روز خیلی کم پیدا می‌شود. مجبوریم که از کتاب‌های لاتین استفاده کنیم...

نمای بسته‌ا‌ی از "میترا پیش‌نماز"، مدیر کتابخانه در حالی که کتابخانه‌ی پشت سرش پیداست. نما به سمت کتابخانه باز می‌شود و: "... البته ما تا چند سال پیش امکان تهیه‌ی این کتاب‌ها را نداشتیم و با درخواست‌های مکرر اعضا، تصمیم به تهیه‌ی این آثار گرفتیم. الان حدود 100 تا 200 عنوان کتاب لاتین داریم. که هم تکنیک‌های سینما را در بر می‌گیرد و هم دائرة‌المعارف‌های این رشته را."

در پس زمینه قفسه‌ی مجلات سینمایی، میز مطالعه‌ای با چهار صندلی و مرد جوانی در حال مطالعه دیده می‌شود. 
در نمای بسته‌‌ی روی میز مجلاتی مثل "صنعت سینما"، "فیلم نگار" و "فیلم" جای گرفته است؛  در کنارشان چند مجله‌ی خارجی هم خودنمایی می‌کند.

مرد جوان ادامه می‌دهد: "من خودم مشترک چند مجله‌ی خارجی هستم. ولی خب از مجلات خارجی موجود در اینجا هم به عنوان مکمل استفاده می‌کنم." از جایش بلند می‌شود و نشریات خارجی را از روی قفسه بر می‌دارد و بر سر میز باز می‌گردد. مجله‌ی "film comment" را در دست می‌گیرد و می‌گوید: "این یک دوماه‌نامه‌ی آمریکایی است. نقد و شرح فیلم های هالیوودی. اگر به سایت مجله هم سری بزنید می توانید آرشیو آنلاین فیلم‌های روز را در آن پیدا کنید."

مجله‌ی دیگری را بر می‌دارد.
نمای بسته‌ی روی جلد: "film India word wide" صدای جوان روی تصویر شنیده می‌شود: "این یکی هم منحصراً در زمینه‌ی فیلم‌های بالیوود کار می‌کند. نیمچه سایتی هم در دنیای مجازی دارد. ولی آن قدرها حرفه‌ای نیست!"

جوان مجله‌ی "Sight & sound" را بر می‌دارد و ادامه می‌دهد: "این هم وابسته به یک انستیتو فیلم در انگلیس است. مجله‌ی تخصصی تکنیک‌های صدابرداری و موسیقی فیلم است. در تبلیغات فیلم هم کارهایی انجام می‌دهد."

هفت ردیف قفسه‌ی کتاب در این نمای کلی دیده می‌شود. بخشی از کتاب‌ها،- چهارده – پانزده سال قبل- کتابخانه‌ی بنیاد سینمایی فارابی را تشکیل می‌داده‌اند و بعد از انتقال به اینجا، نامشان در بین 1500 عنوان کتاب موجود در این کتابخانه، به ثبت رسیده است. اگرچه کتابخانه، فارق از غنی‌سازی منابع تخصصی خود، به تهیه‌ی کتب مختلف در زمینه‌ی جامعه شناسی، تاریخ، روانشناسی، ادبیات و فلسفه نیز پرداخته است.

نما به "پیش‌نماز" مدیر کتابخانه قطع می‌شود: "شاید در نگاه اول برای استفاده از منابعی با این موضوعات در چنین کتابخانه‌ای، ضرورتی وجود نداشته باشد. اما لزوم این کار را تولید فیلم‌نامه‌های مستند و مستدل تعیین می‌کند. چرا که به هر حال فیلم‌سازان برای خلق هر اثری، احتیاج به یک پشتوانه‌ی علمی- فرهنگی دارند که تنها با مطالعه و تحقیق در این زمینه به دست می‌آید. البته نباید هم توقع داشت که کتاب‌های سینمایی ما فقط مورد استفاده‌ی سینماگران قرار گیرد. مسلماً یک فیلم‌ساز نسبت به اکثر مسائلی که در یک کتاب سینمایی مطرح می‌شود، مسلط است و نیازی به مطالعه‌ی دوباره‌ی چنین کتبی نمی‌بیند. مگر این که کتاب‌های به‌روز را پیگیری کند. لذا اغلب مخاطبان کتاب‌های سینمایی را، دانشجویان سینما و علاقه‌مندان به این رشته تشکیل می‌دهند."



دختر جوانی در بین قفسه‌ها، کتابی را جست و جو می‌کند. تلاشش بی‌فایده است.
از مسوول میز امانت، کمک می خواهد.
" آیدا براهیمی"، همراه او به قفسه‌های کتاب، رجوع می‌کند.
لحظه‌ای بعد، کتاب در دستان دختر جوان است؛ در حالی که آن را تورق می‌کند.
دختر جوانی که پشت رایانه‌ی کتابخانه مشغول است: " سیستم باز قفسه‌ها، یکی از محاسن این کتابخانه است. به نظرم اگر ساعت کار کتابخانه را افزایش دهند، خیلی بهتر می‌شود. مراجعان دانشجو و شاغل سخت می‌توانند بین ساعات 9 تا 5 بعد از ظهر به کتابخانه بیایند. ولی با این همه، تا الان نشده است دنبال کتابی باشم و اینجا پیدایش نکنم. حتی کتاب‌های جدید!"

قطع نما به پیش‌نماز: "منابع کتاب خانه دو ماه یک بار، به روز می‌شود. گزینش کتاب‌ها را غالباً بر اساس تجربه‌ای که در طی این سال‌ها به دست آورده‌ام، انجام می‌دهم. بعضاً هم بنا بر نظر کارشناس‌ها. البته اعضا هم می‌توانند کتاب‌های مد نظر خود را پیشنهاد دهند، تا بعد از بررسی، خریداری شود."

نما به فرم‌های ثبت‌نام قطع می‌شود. بلافاصله برگه‌‌ی شرایط ثبت در کادر قرار می‌گیرد. بندها به ترتیب و در یک نمای بسته مرور می‌شود:
متقاضیان صنف سینما و دانشجویان این رشته با پرداخت 20,000 هزار ریال، دانشجویان غیر سینما 40,000 ریال و افراد آزاد 100,000 ریال، به مدت یک سال، می‌توانند به عضویت کتابخانه در آیند.



داخلی / روز / اتاق مدیر
پشت میز مدیر، قفسه‌ی آرشیو فیلم‌های ایرانی و خارجی دیده می‌شود.
نمای بسته از "موسسه رسانه‌های تصویری" که روی بعضی از فیلم‌های کتابخانه درج شده است.
نمای قفسه‌های رو به رو که فیلم‌های تاریخ جهان است.
نمای بسته از اسامی برخی فیلمها: برباد رفته،‌ پدر خوانده، پنجره عقبی.
در حاشیه‌ی دیوار، آرشیو مجلات گوناگون دیده می‌شود. نما تک به تک برخی از مجلات را در بر می‌گیرد: از هفته‌نامه‌ی "سینما" گرفته تا ماهنامه‌ی "دنیای تصویر" و " فیلم"؛ و بعضاً مجلات قبل از انقلاب؛ مثل "سخن _  1320 تا 1330 ".



خارجی / روز / ورودی خانه سینما
نمایی از پلاک29 که در کنار تابلوی "خانه سینما" روی دیوار، نصب شده است.
تابلوی قرمز رنگ خانه سینما کمی پایین‌تر از تابلوی کوچه "سمنان"، در کادر جای می‌گیرد.
تابلوی خیابان "بهار جنوبی"، نما را پر می‌کند.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...