موسیقی متن «سرپیکو»، «زوربای یونانی»، «حکومت نظامی» و «Z»... در جریان جنگ داخلی یونان دستگیر و تبعید شد... دوبار زنده به گور شد... آوای مصائب زندگی مردم کشورش... مدال طلا در جشنواره موسیقی مسکو، زیر نظر شوستاکوویچ... در اردوگاه کار اجباری مشغول کار شد... یکی از کلاسیکترین خاطرهبازیهای انقلابی در سراسر جهان... برای فیلمسازی که در دوران مککارتی در لیست سیاه هالیوود قرار گرفت... برای سرنگونی حکومت نظامی جنگید
پایان شورش نتها | فرهیختگان
میکیس تئودوراکیس [Mikis Theodorakis]، آهنگساز بسیار مشهور یونانی این روزها در ۹۶ سالگی درگذشت و عجیب اینکه با وجود سن و سال بالای او، این حجم از اندوه به واسطه مرگش در میان علاقهمندان سینما و موسیقی و حتی آنهایی که چندان معلوم نبود تا این حد به موسیقی و سینما علاقه دارند، ایجاد شد. تئودوراکیس سالها بود که دیگر کار نمیکرد اما زندهبودنش و هنوز نفسکشیدنش امیدی بود که به سطح ناخودآگاه ذهن و عاطفه همه ما میگفت هنر متعهد؛ و اگر در این زمانی سودانگاری محض جرات به زبانآوردنش را داشته باشیم هنر ایدئولوژیک؛ هنوز نمرده است. مثل بیماری که دچار مرگمغزی شده ولی هنوز دستگاهها را از بدنش جدا نکردهاند و عزیزان او به زنده بودنش امید دارند.
غیر از فیلمهای جالبی مثل «سرپیکو»، «زوربای یونانی»، «حکومت نظامی» [بر اساس رمان «حکومت نظامی»] و «Z» که موسیقی آنها را تئودوراکیس نواخته بود و مخاطبان ایرانی بسیاری آنها را دیدهاند، ایرانیها خاطره دیگری هم از این هنرمند بزرگ دارند که دفاع تمامقد او از ایران در جنگ هشتساله است.
تولد یک شورشی
میکیس تئودوراکیس در جزیره یونانی کیاوس متولد شد و دوران کودکی را در شهرهای مختلف یونان گذراند. پدرش یک وکیل و کارمند دولتی بود و آنها زندگی متوسطی داشتند. او با موسیقی محلی یونانی بزرگ شد و تحتتاثیر هنر امپراتوری رم شرقی بود. میکیس از کودکی انتخاب کرده بود که یک آهنگساز بشود و بدون دسترسی به آلات موسیقی از همان دوران بچگی تلاش میکرد آهنگ بسازد. به این شکل او اولین کنسرت خود را در ۱۷ سالگی اجرا کرد اما سال ۱۹۴۳ به آتن رفت و عضو یک واحد نیروی ذخیره نظامی در ارتش آزادیبخش یونان در مبارزه علیه نیروهای بریتانیایی شد. او در جریان جنگ داخلی یونان دستگیر شد و به جزیره ایکاریا و پس از آن ماکرونیسوس تبعیدش کردند. در آنجا مورد شکنجه قرار گرفت و دوبار زنده به گور شد.
حالا غیر از آهنگسازی، چیز جدیدی به آرزوها و آرمانهای میکیس اضافه میشد و آن هم تلاش برای تحقق آزادی و عدالت و استقلال بود. در دورهای که او زندانی و مخفی نبود، از سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۵۰ در کنسرواتوار آتن تحتنظر فیلوکتیس اکونومیدس به آموزش پرداخت. در سال ۱۹۵۰ تحصیلات خود را به پایان رساند. سپس به کرتا رفت و رئیس مدرسه موسیقی چانیا شد و اولین ارکستر خود را تاسیس کرد. در سال 1953، تئودوراکیس با میرتو آلتینوگلو ازدواج کرد. سال بعد آنها به پاریس سفر کردند، جایی که او وارد هنرستان شد و تحت تحلیل اولیویر مسیا و رهبری زیرنظر یوجین بیگوت، به تحلیل موسیقی پرداخت. زمان حضور او در پاریس، 1959–1954، دومین مرحله از مرحله زندگی حرفهایاش بود. آثار سمفونیک او: کنسرتو پیانو، اولین سوئیت او، اولین سمفونی او و نمرات او برای باله کارناوال یونانی، مورداستقبال بینالمللی قرار گرفت. در سال 1957، او موفق به کسب مدال طلا در جشنواره موسیقی مسکو شد. رئیس هیاتداوران دیمیتری شوستاکوویچ بود. در سال 1959، پس از اجرای موفقیتآمیز باله تئودوراکیس آنتیگون در کاون گاردن در لندن، داریوش میلهاد، آهنگساز فرانسوی او را برای جایزه موسیقی کوپلی آمریکا (جایزه بنیاد ویلیام و نوما کاپلی)، نامزد کرد. او اولین موسیقیهای فیلمش را در این دوره ساخت و برای مدتی بخشی از کارگروه موسیقی بیتلز شد.
در سال ۱۹۶۰ تئودوراکیس به یونان و درحقیقت به موسیقی اصیل یونان بازگشت. او با اجرای ترانه Epitaphios یک انقلاب فرهنگی در سرزمینش ایجاد کرد؛ همچنانکه هنوز میدانیم تاثیرگذارترین و مهمترین آثارش براساس اشعار یونانی هستند. او تلاش کرد به موسیقی یونانی جایگاه و شأن بالایی بدهد؛ جایگاهی که موسیقی یونان آن را از دست داده بود. تئودوراکیس ترکیب موسیقی متاسمفونیک و سمفونی را با آهنگهای معروف یونانی و غربی و سازهای محبوب یونانی درهم آمیخت و توسعه داد. او ارکستر کوچک آتن را تاسیس کرد و کنسرتهای بسیاری را در سراسر یونان و خارج انجام داد. درکنار همه اینها، تئودوراکیس بهطور وسیعی در سیاست کشور خودش شرکت داشت. بعد از قتل گرگوریس لمبریکس [Gregoris Lambrakis] در ماه مه ۱۹۶۳، جنبش سیاسی جوانان لمرباکسیس را تاسیس کرد و بهعنوان رئیس آن انتخاب شد.
تئودوراکیس و نواهای ماندگار سینمایی
اولین موزیک فیلمهای تئودوراکیس با فیلمهای مایکل پاول، فیلمساز انگلیسی کلید خورد. او در سال ۱۹۵۷ در فیلم «کمین شب» بهعنوان موزیسین حاضر شد و در ۱۹۶۰ برای «ماه عسل»، بازهم به کارگردانی مایکل پاول موسیقی ساخت. سپس در همان ۱۹۶۰ با دیوید ایدی فیلم «چهرهها در تاریکی» را کار کرد. «سایه گربه» به کارگردانی جان گیلینگ و فیلم «فادرا» به کارگردانی ژول داسن در ۱۹۶۱ فیلمهای بعدی او بودند.
«عاشقان تروئل» به کارگردانی ریموند رولو، «پنج مایل تا نیمهشب» به کارگردانی آناتولی باک و الکترا به کارگردانی میشائیل (یا همان مایکل) کاکویانیس کارهای تئودوراکیس در سال ۱۹۶۲ بودند. او در این سال با کارگردانی همکاری کرد که دو سال بعد یکی از ماندگارترین آثارش را با همو ساخت؛ مایکل کاکویانیس؛ کارگردان فیلم «زوربای یونانی». پس از آن او دو فیلم «گلولهای از قلب» به کارگردانی ژان دانیل پولت در 1966 و «روزی که ماهی بیرون آمد»، بازهم به کارگردانی مایکل کاکویانیس در 1967 ساخته شدند که تئودوراکیس آهنگسازشان بود. اما در سال 1969، پس از زوربای یونانی، دومین اتفاق بزرگ سینمایی در پرونده موسیقیسازی تئودوراکیس رقم خورد؛ فیلم «Z» [زد] به کارگردانی کوستا گاوراس.
این فیلم توسط انجمن ملی منتقدان فیلم آمریکا و حلقه منتقدان فیلم نیویورک بهعنوان بهترین فیلم و بهترین کارگردانی سال انتخاب شد. همچنین یک نخل طلا گرفت و برنده جایزه ویژه هیاتداوران جشنواره کن شد. در مراسم اسکار هم جایزه بهترین فیلم خارجیزبان و بهترین تدوین فیلم را دریافت کرد و در جوایز بفتا با اینکه نامزد بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه شده بود، تنها توانست جایزه بهترین موسیقی را ببرد که نوازنده آن میکیس تئودوراکیس بود. Z فیلم سیاسی مهمی بود که مأموران سیا پی بردند نسخههای چاپشده آن توسط حزب پلنگ سیاه، یعنی سیاهپوستان آزادیخواه آمریکا در نمایشهای زیرزمینی پخش میشد و یک نسخه از این فیلم در کنفرانس جبهه متحد جهانی علیه فاشیسم نشان داده شد. ماجرای این فیلم در یک کشور خیالی میگذشت اما به اتفاقاتی که امپریالیسم و نظام سرمایهداری در اقصینقاط دنیا رقم میزد، اشاره میکرد. فیلم، روی همین حساب هواداران بسیاری در میان جبهههای مختلف مقاومت در سراسر جهان به دست آورد. موسیقی فیلم Z هنوز هم یکی از کلاسیکترین خاطرهبازیهای انقلابی در سراسر جهان بهحساب میآید و بدونشک آن را باید یکی از شاهکارهای هنر موسیقی هم حساب کرد. سال ۱۹۷۱ تئودوراکیس موسیقی فیلم «زنان تروا» را باز هم برای مایکل کاکویانیس ساخت و در همان سال برای فیلمساز گمنامی به نام دامیل موسمن موزیک فیلم گمنام «بیربی» را هم نواخت. اما ۱۹۷۲ دوباره تئودوراکیس با یک موزیک فیلم دیگر درخشید؛ State of Siege که در ایران با نام «حکومت نظامی» شناخته میشود.
این فیلم دیگری از کوستا گاوراس بود که موزیک آن را تئودوراکیس نواخت و در خاطرهها ثبت شد. دولت ایالاتمتحده آمریکا با این فیلم که علیه کودتاهای سازمان سیا در کشورهای آمریکای لاتین موضع گرفته بود، برخورد تندی کرد و اجازه نداد در مراسم اسکار به توفیقی برسد؛ اما این فیلم بهقدری بزرگ بود که جایگاه آن در تاریخ سینما بدون نیاز به جوایز هیچکدام از جشنها و جشنوارهها، درخشان است. یکی از نکات برجسته فیلم، اتفاقا موزیک خاطرهانگیز تئودوراکیس برای آن است. در سال ۱۹۷۳ فیلم «نبرد سوتسسکا» به کارگردانی استیپ دلیچ، فیلمساز کروات ساخته شد که یک فیلم از اتحاد جماهیریوگسلاوی بهحساب میآمد. در هشتمین جشنواره بینالمللی فیلم مسکو شرکت کرد و جایزهای را به دست آورد. این یک فیلم بسیار پرخرج در جبهه چپ بود.
«سرپیکو» فیلم مشهور سیدنی لومت با بازی آلپاچینو در همان سال فیلم دیگری بود که تئودوراکیس برایش موزیک ساخت. در سال ۱۹۷۴ تئودوراکیس برای فیلم «تمرین» به کارگردانی ژول داسن موزیک ساخت؛ برای فیلمسازی که در دوران مککارتی در لیست سیاه هالیوود قرار گرفت و بعدا به فرانسه رفت و در آنجا کار خود را ادامه داد. ۱۹۷۶ نوبت «نامههای ماروسیا» یک فیلم مکزیکی از میگوئل لیتان فیلمساز شیلیایی بود که نامزد اسکار بهترین فیلم خارجیزبان هم شد. در ۱۹۷۷ آخرین همکاری تئودوراکیس با مایکل کاکویانیس در فیلم «ایفیگنیا» رقم خورد. مرد با میخک یک فیلم درام یونانی محصول سال 1980 به کارگردانی نیکوس تسیماس بود که به بازداشت، محاکمه و اعدام نیکوس بلوگیانیس، کمونیست یونانی و همکارانش در سالهای 1952-1951 میپرداخت. این فیلم در دوازدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مسکو شرکت کرد و موفق به دریافت دیپلم ویژه شد. موزیک این فیلم را هم تئودوراکیس نواخته بود.
تئودوراکیس پس از آن تا سال 2013 دیگر برای هیچ فیلمی موزیک نساخت. در سال 2013 «مدهآ» یک فیلم که به نوعی میشد آن را باله اپرا یا یک مقاله سیاسی دانست، به کارگردانی آستریس کوتولاس درباره اوضاع وقت جامعه یونان ساخته شد. این فیلم استعارهای از فاجعه کنونی این کشور به حساب میآمد. مدهآ فرزندان خود را میکشت و آینده آنها را هم به قتل میرساند. این فیلم براساس نمایشنامه اروپید و موسیقی میکیس تئودوراکیس ساخته شد اما کاری نبود که چندان به چشم بیاید و وقتی واقعیت کف میدان تا آن حد عیان در چشم تمام ناظران بینالمللی بود، فیلمی تا این حد استعاری نمیتوانست نظر کسی را جلب کند. تنها نکته خاص این فیلم حضور تئودوراکیس بهعنوان موزیسین آن بود و نشان میداد او برای نواختن موزیک دنبال انگیزههای سیاسی-اجتماعی میگردد و تحت هر شرایطی حاضر به چنین کاری نیست. او نواختن موزیک این فیلم را قبول کرد چون درباره مصائب زندگی مردم کشورش بود؛ هرچند میتوانست فیلمهای قویتر و پرخرجتری را طی تمام این سالها انتخاب کند.
دور از وطن؛ شهروند جبهه جهانی مقاومت
۲۱ آوریل ۱۹۶۷ یک رژیم متشکل از نظامیان در یونان قدرت را به دست گرفت. این خودش به یکی از عمیقترین تراژدیهای سیاسی قرن بیستم تبدیل شد، چون میلیتاریسم و حکومت نظامی در یونان، یعنی در سرزمینی سر برآورده بود که خاستگاه اصلی دموکراسی در تمام دنیا بهحساب میآمد. از اینجا بهبعد بود که تئودوراکیس زندگی مخفی زیرزمینی آغاز کرد و جبهه میهن را تشکیل داد. بعد از مدتی حکمی صادر شد که گوشکردن به آهنگهای او را ممنوع اعلام میکرد و خودش هم ممنوعالخروج شد. طولی نکشید که در همان سال تئودوراکیس بالاخره دستگیر شد و برای ماهها به حبس رفت. او بعد از آزادی به همراه همسر و دو دخترش به زاتونا تبعید شد و بعدها در اردوگاه کار اجباری مشغول کار شد.
جنبش همبستگی بینالمللی که توسط شخصیتهای مهمی نمایندگی میشد، خواستار آزادی تئودوراکیس شدند. به درخواست سیاستمدار فرانسوی ژان ژاک سروان شریدر، تئودوراکیس اجازه پیدا کرد در ۱۳ آوریل ۱۹۷۰ به پاریس برود. او بلافاصله وقتی وارد پاریس شد، تحتدرمان قرار گرفت؛ چراکه از مریضی سل رنج میبرد و این خیلیها را نگران کرده بود اما کسی در آن زمان نمیدانست که میکیس قرار است ۹۶ سال تمام زندگی کند و این بیماری را هم از سر خواهد گذراند. دوران تبعید چهارساله تئودوراکیس شروع شد و او در این چهار سال برای سرنگونی حکومت نظامی جنگید. او تورهای جهانی خودش را شروع کرد و هزاران کنسرت را در همه قارهها برای بازسازی دموکراسی در یونان به اجرا درآورد. در همین ایام با پابلو نرودا و سالوادور آلنده ملاقات داشت. او از جمال عبدالناصر، یاسر عرفات و یگال الون عناوینی دریافت کرد و فرانسوا میتران و اولف پالمه و ویلی برانت به دوستانش تبدیل شدند. برای میلیونها آدم در سراسر دنیا، تئودوراکیس نماد مقاومت در برابر دیکتاتوری یونان بود. در سال 1972 او موسیقی فیلم حکومت نظامی به کارگردانی فیلمساز مشهور هموطنش، کوستا گاوراس که او هم یک تبعیدی در فرانسه بود، ساخت.
جالب است با اینکه این نامگذاری هر مخاطبی را یاد وضعیت این دو نفر، یعنی فیلمساز و موزیسین یونانی میانداخت، خود فیلم درباره کودتاهای امپریالیستی در آمریکای لاتین بود و بهعبارتی حرکت گاوراس و تئودوراکیس فارغ از مسائل صرفا ملی و منطقهای، به مسائل جهانی گره میخورد و یک همبستگی بین ملتهای مظلوم و مستضعفین جهان ایجاد میکرد. پس از سقوط حکومت دیکتاتوری در یونان، تئودوراکیس در سال ۱۹۷۴ به یونان بازگشت و به کنسرتهای خود در یونان و خارج از کشور ادامه داد. بعدها او سه بار بهعنوان نماینده پارلمان انتخاب شد و برای دوسال از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲ بهعنوان وزیر دولت ایفای نقش کرد. او متعهد شد آگاهی بینالمللی نسبت به حقوق بشر، مسائل زیستمحیطی و صلح را بالا ببرد و در همین رابطه با نویسنده و موسیقیدان ترک، انجمن دوستی یونان و ترکیه را تاسیس کرد. در این بخش از زندگی هنری خود، او تاثیرگذارترین سمفونیهای خود را ساخت که میتوان به سمفونی ۳، ۴ و ۷ اشاره کرد که همه آنها بین سالهای ۱۹۸۲ تا ۱۹۸۹ اجرا شدند. در همین مقطع زمانی، او جایزه صلح لنین را برد. او اولین اپرای خود به نام کوستاس کاریتاکیس و بالت زوربای یونانی را تنظیم کرد که در فستیوال ورنا در سال ۱۹۸۸ اجرا شد. تئودوراکیس دکتر افتخاری خیلی از دانشگاهها ازجمله دانشگاه مونترال و کرتا را هم گرفت و البته همه میدانستند جایگاه هنر او حتی بالاتر از این مدارک آکادمیک است.