عادل فردوسی‌پور در تازه‌ترین فعالیت خود، نسخه صوتی کتاب «فوتبال علیه دشمن» را خوانده و روانه بازار کتاب کرده است، اثری که مورد توجه مخاطبان هم قرار گرفته و حسابی آن‌ها را غافلگیر کرده است.

کتاب‌های صوتی چند سالی است که با قوت و کیفیت بیشتری نسبت به گذشته در بازار ایران تهیه و تولید می‌شوند و حسابی هم در بین مخاطبان به شهرت و محبوبیت رسیده‌اند؛ تا جایی که چهره‌های مورد علاقه مردم هم وارد این حوزه شده و با خواندن آثار منتشر شده در بازار نقش مهمی در سوق دادن مخاطبان به سمت کتاب ایفا کرده و می‌کنند.

به گزارش خبرآنلاین، عادل فردوسی‌پور، گزارشگر و کارشناس فوتبال نمونه تازه‌ای از همین چهره‌هاست که کتاب «فوتبال علیه دشمن» نوشته سایمون کوپر را که پیشتر خودش ترجمه کرده بود را خوانده و به بازار عرضه کرده است.

او در کنار فعالیت در عرصه گزارشگری و ورزش همواره دستی هم بر آتش فرهنگ داشت و فارغ از تدریس در دانشگاه، به ترجمه کتاب‌های مختلفی پرداخت که از آن جمله می‌توان به «هنر شفاف اندیشیدن»، «هنر خوب زندگی کردن» و «فوتبال علیه دشمن» اشاره کرد. او به تازگی نسخه صوتی «فوتبال علیه دشمن» نوشته سایمون کوپر را روانه بازار کتاب کرده است، اثری که با اقبال گسترده مخاطبان همراه شده و آن‌ها را به وجد آورده است.

لحن و شیوه خواندن او به واقع منحصر به فرد است و مخاطبانی که با آیتم‌های او در «90» و «فوتبال 120» آشنا باشند حتما از شدت جذابیت کتاب نمی‌توانند دست از گوش کردن آن بردارند.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...