مراسم نکوداشت خسرو سینایی و نشست آخرین اثر او، کتاب صوتی «یادگاری» برگزار شد.

به گزارش ایسنا، در این مراسم که با حضور اهالی فرهنگ و هنر در بخش فرهنگی مرکز وقت زندگی برگزار شد از پنج دهه فعالیت‌های سینمایی، موسیقایی و ادبی خسرو سینایی تجلیل شد. همچنین آخرین اثر او، کتاب صوتی «یادگاری» که شامل شعرهایش با آهنگسازی خودش است به صورت کامل برای حاضران پخش شد.

خسرو سینایی، نویسنده و کارگردان سینما در ابتدای این مراسم گفت: همیشه از ساختن فیلم لذت برده‌ام. ولی همیشه حاشیه‌های قبل و بعد از ساختن آن آزارم داده است. تجربه کردم که سینما به دلیل نیازی که به واسطه‌های متعدد و سرمایه دارد، مشکل می‌تواند به مرزهای هنر  نزدیک شود و اغلب ناچار است در محدوده مهارت‌های حرفه‌ای محبوس بماند. چشمه جوشان خلاقیت خیلی زود می‌خشکد و در سینما آن‌قدر سرمایه، فناوری، واسطه‌ها، مصلحت‌ها و شرایط اجتماعی درشکل گرفتن یک فیلم نقش دارند که اگر فیلمی را ساختی و دست کم نیمی از آن‌چه را در ذهن داشته‌ای در آن یافتی، باید خیلی خوشحال باشی.  

این کارگردان که از سال ۴۲ تا کنون چندین مجموعه شعر به چاپ رسانده است ادامه داد: سال‌هاست که ثابت شده قوانین تکراری آکادمیک هرگز شاعر نساخته‌اند، بلکه در مواردی عصایی در دست شاعر هنرمند بوده‌اند تا در ابتدای راه سقوط نکند و در بسیاری موارد هم حتی زنجیری بر پایش که او را از پیشرفت بازداشته‌اند. آن‌چه به شکل گرفتن یک اثر هنری می‌انجامد، جوشش چشمه‌ای زلال در ذهن هنرمند است که در نهرهای مختلف جاری می‌شود. شعر در کلام، موسیقی، نقاشی و همه هنرهای دیگری که حاصل خلاقیت ذهنی هنرمند هستند، ابزارهای مختلفی هستند که او برای بازتاب محتوای ذهنی‌اش به کار می‌گیرد. اثری خالی از جوشش خلاق، هرچند که بسیار ماهرانه شکل گرفته باشد، ممکن است از فعال عرصه هنر، استادکار بسازد، اما در محدوده خلاقیت هنری قرار نمی‌گیرد. تاکید می‌کنم که قصد انکار ارزش‌های مهارت را در بازتاب محتوای ذهن ندارم، اما مهارت خالی از خلاقیت، در جایگاه هنر چیزی کم دارد.

خسرو سینایی ضمن تشکر از  دکتر محمدجواد فاطمی و زهره آشوری برای برگزاری این مراسم و ضروت و نیاز این روزهای جامعه برای وجود چنین مراکزی و  نشست‌های فرهنگی و هنری گفت: امروز در این اثری که به عنوان «یادگاری» به شما تقدیم می‌کنم، دوباره به شعر و موسیقی پرداخته‌ام. کوشیده‌ام چه در کلام و چه در موسیقی بیانی ساده و رها از نظریه‌پردازی‌ها، سبک‌ها و سلیقه‌ها داشته باشم. کوشیده‌ام خودم باشم که از سال‌ها پیش تکرار کرده‌ام.

او در ادامه بیان کرد: بر اساس باورهایی که مطرح کردم، کلام و موسیقی هر دو ابزارهایی برای بیان ذهنیاتم هستند. برایم جالب بود که بدانم چگونه می‌توان شعر در کلام را به زبان موسیقی تبدیل کرد. اشعارم را به بخش‌های مختلف تقسیم کردم و کوشیدم احساس جاری در هر بخش را به زبان موسیقی بیان کنم. بیش از آن‌که تلفیق همزمان و متداول کلام و موسیقی در یکدیگر مورد نظرم باشد، بافت متناوب آن دو برای بازتاب یک احساس و ذهنیت واحد برایم مطرح بود. کلام و موسیقی برایم ابزاری شدند برای بیان ذهنیتی که ظاهرا عادت دارد راه‌های نه چندان آسان را انتخاب کند.

این مراسم به اهتمام محمد حمزه‌ای همراه با آواز غلامرضا رضایی، ساز هامان خلیلی و اجرای امیرپوریا محمودی برگزار شد.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...
طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...