سیدمسعود آریادوست | ایلنا


یکشنبه 14 شهریورماه خبر اخراج بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه از دانشگاه آزاد اسلامی، جریان‌ساز شد. او طی گفت‌وگویی کوتاه با خبرنگار ایلنا، ضمن گلایه از وضعیت پیش آمده، تصریح کرد که او را با "پرونده‌سازی حقوقی" اخراج کرده‌اند. وی دلایل این تصمیم‌گیری را با یک مهمانی در سال 98 مرتبط دانست.
بیژن عبدالکریمی گفت: اخراج من با یک بازی حقوقی صورت گرفت. برخی می‌گویند که من را بازخرید کرده‌اند؛ ولی یک استاد دانشگاه را با 16 سال کارایی که بازخرید نمی‌کنند. ثانیا همانطور که گفتم، این یک نوع پرونده‌سازی حقوقی است. آنها مکتوب کرده‌اند که من بازخرید شوم و کد استادی من حذف شود. نهایتا کد استادی من را حذف نمودند. در واقع نوعی زرنگ‌بازی به خرج داده‌اند.

بیژن عبدالکریمی

از زرنگ‌بازی برخی درس گرفتم

وی ادامه داد: من تاکنون با چنین مواردی مواجه نشده‌ام و دیشب چنین درسی را آموختم که برخی چگونه می‌توانند با زرنگ‌بازی خود، اتفاقات اینچنینی را رقم بزنند. حکایت عملکرد این افراد، حکایت بفرما و بشین و بتمرگ است. غیر از این، هر موضوعی در این زمینه مطرح شود، کذب محض است؛ من اخراج شده‌ام.

این استاد دانشگاه ابراز داشت: این حکم ظاهرا قطعی است. اما فکر می‌کنم آقایان مجبور ‌شوند که حکم را لغو کنند. بدون شک به قوه قضاییه شکایت خواهم کرد. البته این افراد حتی قوه قضاییه را هم قبول ندارند و دستوراتش را به "هیچ" می‌انگارند. باید بدانید که این افراد به من بدهکار هستند.

جریان مهمانی سال 98

این صاحب نظر در فلسفه افزود: این افراد در اردیبهشت سال 98 برای مدت 6 ماه حقوق من را قطع کردند؛ به عبارتی در گام اول به مدت 6 ماه اخراج شدم. در همان زمان من از آنها شکایت کردم تا حقم را بگیرم. دادگاه به آنها دستور داد که حقوق من را بازگردانند. ولی نه تنها حقوق من را پس ندادند، بلکه به حکم دادگاه بی‌توجهی کردند. اکنون و امروز شاهد حکم اخراج من هستید. اگر در کشوری به حکم دادگاهش بی‌اعتنایی شود دیگر باید به چه کسی پناه برد؟

عبدالکریمی با اشاره به جریان یک مهمانی که در وزارت کشور اتفاق افتاد، ابراز داشت: من مهمان وزارت کشور بودم. از قضا از من دعوت شده بود که در آن مهمانی حضور داشته باشم و سخنرانی کنم. در آن سخنرانی به لزوم مشارکت مردمی در مبارزه با مساله‌ی سلطه‌ و سلطه‌گری اشاره داشتم. در آن سخنان گفتم که اگر توانستیم در جنگ در برابر قدرت‌های جهانی ایستادگی کنیم، این به برکت مشارکت مردم بود. امروز هم به واسطه‌ی تحریم، زیر فشار نظام سلطه هستیم. لذا لازم است که مجددا مردم مشارکت کنند و از حمایت مردم برخوردار باشیم. در آن جلسه مباحث طولانی را عنوان کردم. حتی گفتم که امیدوارم حوادث سال 88 اتفاق نیفتد تا برادر در مقابل برادر و ایرانی در مقابل ایرانی نایستد.

نوعی غرض‌ورزی پشت ماجرا بود

وی ادامه داد: بعد از این سخنرانی برخی آدم‌ها، سخنانم را تاویل بر حمایت از آنچه که "فتنه" می‌نامند، کردند. به همین دلیل من 6 ماه اخراج شدم و تا امروز حقوق آن شش ماهم را نداده‌اند. یقین دارم نوعی غرض‌ورزی پشت این ماجرا بود؛ چراکه سخنان من هیچ ارتباطی با آنچه که آنها می‌پنداشتند، نداشت.

این استاد دانشگاه تاکید کرد که بخش اساسی مشکل امروز به سخنرانی من به تاریخ 9 اردیبشهت سال 98 بازمی‌گردد که من به مناسبت صدور فرمان امام در خصوص تشکیل شوراها، مهمان رسمی وزارت کشور بودم و در آن جلسه سخنرانی کردم.

وی در واکنش به شایعه اخراجش از باب حمایت از سلطنت‌طلب‌ها تصریح کرد: شما به عنوان خبرنگاری که با من آشنا هستید، چه فکر می‌کنید؟ آیا واقعا اینطور است؟ من اگر در رده دشمنان بودم و می‌خواستم طی این 40 سال به جمهوری اسلامی ضربه بزنم، به اندازه‌ی این حرکت که برخی مرتکب آن شدند، به جمهوری اسلامی نمی‌توانستم ضربه وارد کنم.

بزرگان علمی کشور متحیرند

عبدالکریمی در پاسخ به این سوال که این حکم توسط کدام نهاد صادر شده است، تصریح کرد: این حکم توسط دانشگاه آزاد واحد تهران – شمال صادر نشده است؛ بلکه از سوی سازمان مرکزی، چنین دستوری اتخاذ گردید.

او در پاسخ به سوال دیگر ایلنا مبنی بر اینکه بزرگان دانشگاه آزاد آیا واکنشی نسبت به این تصمیم اتخاذ کرده‌اند یا خیر، گفت: بسیاری از دوستان، واقعا متعجب شده‌اند. بسیاری از بزرگان علمی واقعا متاثر هستند. از آقای ولایتی و موضع ایشان خبری ندارم. از آقای طهران‌چی نیز خبر موثقی ندارم. هرچند که متاسفانه در خصوص مواضع برخی دوستان حدس و گمان‌هایی می‌زنم.

وزارت اطلاعات ورود کند

وی گفت: من معتقدم که به قول آقای حسینی، وزیر وقت ارشاد، چنین کارهایی شبیه به یک تله انفجاری است تا دولت آقای رئیسی با مشکلاتی مواجه شود و از همین ابتدا به این دولت صدمه وارد شود. ما در شرایطی که در بدترین هجمه‌های نظام سلطه هستیم، این جریان وارد کار شده و دست به چنین برخوردهایی می‌زند. برخورد با چنین نیرویی که به این فرهنگ و تاریخ عشق می‌ورزد، نیرویی که زندگی در اوین را بر زندگی در اروپا ترجیح می‌دهد، بسیار تامل برانگیز است. از نیروهای وزارت اطلاعات می‌خواهم ورود کنند و این جریان را شناسایی نمایند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...