شماره هفتاد و چهارم مجله «سینما و ادبیات» ویژه آکیرا کوروساوا منتشر شد.

به گزارش ایسنا، در معرفی این شماره از «سینما و ادبیات» عنوان شده است: مطالب متنوع این بخش نگاهی متفاوت به سینمای آکیرا کوروساوا، این کارگردان پرکار سینمای ژاپن دارد. از جمله در این پرونده به شکل خاص به اقتباس‌هایی که کوروساوا تحت تاثیر شکسپیر انجام داده پرداخته شده است. سینمای ایران این شماره موضوع تجربه‌های فرمی در سینمای ایران را مورد بررسی قرار داده است. اصلا تعریف فرم چیست؟ چه تفاوت‌هایی میان فرم و محتوا و فرم و سبک وجود دارد؟ تجربه‌های فرمی در بستر فرهنگی سینمای ایران چگونه شکل می‌گیرد؟ صفی یزدانیان، بهرام توکلی و بهنام بهزادی در میزگرد این شماره به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهند.

آدورنو جایی می‌گوید پس از آشویتس شعر نوشتن امری ناممکن است. خاطره و زمان محور بخش ادبی این شماره است. آشویتس، ۲۸ مرداد، انقلاب‌ها، جنگ‌ها، تروماهای تاریخی چگونه در ادبیات روایت می‌شوند؟ مهدی افشارنیک، کیهان خانجانی، محسن ملکی و احسان نوروزی در میزگرد و احمد اخوت، شاپور بهیان، منیرالدین بیروتی، احمد پوری، ابوتراب خسروی، ابراهیم دمشناس، بلقیس سلیمانی و... به تفصیل به نقش‌ خاطره و زمان در رمان پرداخته‌اند. 

بخش هیروگلیف به منطق حذف در روایت اشاره می‌کند. حذف یکی از تمهیدات ادبی مدرن در برابر نوآوری بلاغی کلاسیک - تشبیه و استعاره - است. منطق حذف در «کپی برابر اصل» عباس کیارستمی از پویا رفویی و مطلبی دیگر درباره «۲۴ قاب» آخرین ساخته کیارستمی به ترجمه صالح نجفی دو مطلب در سالمرگ این هنرمند فقید کشورمان است.

بخش «هنر و سیاست» میراث فکری - روشنفکری ادوارد سعید اندیشمند برجسته فلسطینی آمریکایی را مورد بحث قرار داده است. متفکری یگانه که درس‌هایش برای روشنفکری، نظریه ادبی و مطالعات فرهنگی در جهان نئولیبرال کنونی بسیار قابل تامل است. 

کارلوس ریگاداس فیلمساز جریان‌ساز مکزیکی زیر ذره‌بین بخش فیلم‌ها و احساس‌ها قرار گرفته؛ فیلم‌سازی که عمیقا متاثر از فلسفه و هنر اگزیستانسیالیستی است و مرگ، تنهایی و عشق بن‌مایه فیلم‌های اوست. 

در بخش «از دل نظریه‌ها»، ترجمه نوید پورمحمدرضا از مطلب ریچارد کورلیس در مورد نقش فیلم‌نامه‌نویس در فرآیند خلق فیلم و تجربه سینما رفتن و فضاهای چندمنظوره امروزی و تفاوت آن با سینما رفتن‌های دیروز به قلم سینا دادخواه و میلاد اخگر منتشر شده است. 

همچنین بخش «نقد کتاب» این شماره از مجله «سینما و ادبیات»، با نگاهی به رمان «بند محکومین» نوشته کیهان خانجانی، نگاهی به کتاب «ترنس مالیک: مجموعه مقالات» گردآوری و ترجمه سعید طاهری و بابک کرمی و نگاهی کوتاه به کتاب «سینما و مرگ» نوشته میلاد روشنی‌پایان  همراه است. 

«سینما و ادبیات» با صاحب‌امتیازی و مدیرمسئولی همایون خسروی دهکردی و سردبیری نیلوفر نیاورانی منتشر می‌شود.

................ هر روز با کتاب ................

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...