مهاجرت به سوی هیچ | الف


یوزف روت [joseph roth]، روزنامه‌نگار و رمان‌نویس اهل اتریش است که بیشتر آثارش به زندگی پس از جنگ در اروپا اختصاص دارد. روت از نویسندگان ضد جنگ به شمار می‌رود که کتاب‌هایش پس از به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان ممنوع شد و به همین دلیل به تبعید خودخواسته رفت. حضور او در جنگ جهانی اول باعث شد در تمام عمر از مخالفان سرسخت جنگ باقی بماند. فقر، بیکاری و بر باد رفتن غرور ملی از جمله موضوع‌های مطرح در آثار اوست. آثار روت به روشنی نشان می‌دهد که او نویسنده‌ای بسیار متعهد و ضد جنگ بوده و در نوشته‌هایش آغاز جنگ جهانی دوم و پیامدهای ناگوار آن را پیش‌بینی کرده است.

ایوب» [Hiob: Roman eines einfachen Mannes]  یوزف روت [joseph roth]

رمان «ایوب» [Hiob: Roman eines einfachen Mannes] درباره زندگی یهودیان و روایت مهاجرت این قوم از شرق به غرب اروپا پس از جنگ جهانی اول است. این کتاب ماجرای زندگی یک یهودی ارتدوکس است که از روسیه تزاری به شهر نیویورک می‌رود و دچار ضعف ایمان می‌شود. رمان، روایت مدرنی از داستان سنتی و قدیمی ایوب است که با شاخص‌های امروز بازنویسی شده است. روت در سال 1930 با این رمان تصویری شبیه کافکا از مهاجران به قاره‌ی آمریکا ارائه کرد و زندگی در محله‌های یهودنشین آمریکا را به تصویر کشید. شخصیت این رمان آموزگاری لهستانی است که در مهاجرت به پوچی و بیهودگی زندگی آمریکایی پی می‌برد: «چای روی پریموس می‌جوشید. آوازی کمابیش شبیه سماورِ خانه داشت. فقط طعم چایش فرق می‌کرد. مزه‌ی ماندگی می‌داد. بسته‌های کوچک این به اصطلاح چای امریکایی، در لفاف چینی پیچیده شده بود. مندل گفت: "حتی یک استکان چای هم نمی‌شود نوشید!" از خودش تعجب کرد که درباره‌ی چنین مسأله‌ی بی‌اهمیتی حرف زده است. شاید منظور دیگری داشته؟ در دنیایی با آن همه مسائل مهم، مندل از چای شکایت داشت...»

این کتاب حقایقی درباره‌ی ایمان، امید و ناامیدی را با بازنگری در یک داستان کتاب مقدس مورد کاوش قرار می‌دهد و در میانه مانند دیگر افسانه‌ها با مدرنیزاسیون شکل تازه‌ای به خود گرفته و کیفیت غنی‌تری می‌یابد تا برای درک داستان به مخاطب کمک کند. کتاب ایوب یکی از کتب عهد عتیق در خصوص رنج و سختی‌های ایوب پیامبر و صبر و تحمل اوست. در این رمان نیز، شاهد رنج و بدبختی شخصیت اصلی داستان از دنیایی معمولی به جهانی تاریک هستیم که در آن عذاب انسان‌ها عادلانه و منصفانه نیست. ایوب از پیامبران الهی است که با از دست ‌دادن اموال و فرزندان و ابتلا به بیماری مورد آزمایش خداوند قرار گرفت. او در برابر امتحانات صبر کرد و از عبادت خدا دست برنداشت؛ به همین دلیل در قرآن از او به نیکی یاد شده است. در عهد عتیق و برخی روایات اسلامی در این باره ماجراهایی نقل شده که بر اساس آن بیماری ایوب سبب دوری‌گزیدن مردم از وی شد. در عهد عتیق و برخی روایات اسلامی از بی‌صبری و ناسپاسی ایوب در برابر امتحان الهی نیز حکایت‌هایی آمده است.

«مندل سینگر» نیز انسانی شریف و عابدی خداترس و ساده‌دل است که به کودکان تورات یاد می‌دهد و در خانه کوچکش همراه با فرزندانش زندگی می‌کند. زندگی مندل با به دنیا آمدن فرزند چهارمش «منوخیم» که بیمار است دچار تغییراتی می‌شود. همسر مندل سینگر برای شفای فرزند به خاخام مراجعه می‌کند و خاخام در دعای خود کلمات آرام‌بخشی را برای امیدواری زن به زبان می‌آورد؛ ولی نمی‌گوید که بچه چه زمانی شفا خواهد یافت. او از مادر می‌خواهد که همیشه در کنار فرزندش باشد و هیچگاه او را ترک نکند. با این حال، مندل سینگر اعتقاد دارد اگر خداوند نخواهد بچه‌اش هرگز شفا پیدا نمی‌کند و حتماً گناهی از او سر زده که گرفتار این مصیبت شده است.

پس از رخدادهای متفاوت دیگری که در داستان اتفاق می‌افتد، مندل سینگر تصمیم می‌گیرد به همراه مشکلاتش به آمریکا برود. او به تدریج دچار بحران هویت می‌شود و به این دلیل که رنج و بدبختی به اعضای خانواده‌اش رو کرده، از یک انسان باایمان به فردی بی‌اعتقاد تبدیل می‌شود. او دست به عصیان می‌زند تا در برابر خدا بایستد. در کتاب ایوب نیز شیطان با خداوند شرط می‌بندد که کاری کند ایوب پیامبر از پرستش دست بکشد و بی‌ایمان شود. خداوند نیز می‌پذیرد و آن هنگام است که شیطان هر چه سختی و رنج را به ایوب وارد می‌کند. ماجرای مندل سینگر نیز بی‌شباهت به داستان ایوب نیست؛ اگرچه داستان ایوب نسخه‌ی آسمانی و مقدسی از جریان عصیان است. البته که خشم و عصیان مندل اوج داستان، توصیف سقوط شخصیت اصلی و سیل مشکلاتی است که دلیل این سقوط محسوب می‌شود.

یوزف روت در پی‌ریزی داستان برای رسیدن به صحنه‌های خاص چیره‌‌دست است؛ به گونه‌ای که تمام داستان را برای رسیدن به یک لحظه‌ی ویژه می‎آفریند. لحظه‌ای که می‌توان آن را فریادی از اعماق وجود و عصیانی شدید در نظر گرفت. مندل سینگر وقتی نتیجه دعاهایش را نمی‌بیند به سمت بی‌ایمانی می‌رود و خداوند را سنگدل می‌انگارد. او گمان می‌کند هر چه آدم بیشتر اطاعت کند خدا در حق او سختگیرتر می‌شود؛ چرا که خدا قوی‌ترین قدرتمند جهان است که فقط ضعیفان را از میان می‌برد. مندل نمی‌تواند رنج و سختی زندگی را درک کند اما باز هم در وجودش نور امید روشن و منتظر نشانه‌ای برای درک تمام اتفاقات زندگی‌اش است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...