رنجِ عظیمِ انسان‌‌بودن | سازندگی


ادبیات آلمانی‌زبان کشور اتریش در سده بیستم با سه چهره بزرگ و جهانی خود یعنی روبرت موزیل، هرمان بروخ و یوزف روت [joseph roth]، در جهان شناخته می‌شود؛ در این میان، زندگیِ چهل‌وپنج‌ساله تراژیک یوزف روت به او و آثارش بُعدی افسانه‌ای داده است. یوزف روت، روزنامه‌نگار و نویسنده یهودی اتریشی فرزند دوران شکوفایی هنری و فرهنگی در اروپای مرکزی سال‌های دهه ۱۹۲۰ در وین و برلین بود.

 یوزف روت [joseph roth] ایوب

مهم‌ترین درونمایه آثارش مفهوم «پدر» است؛ مضمونی که در فقدان پدر به آثارش راه یافته بود و هربار در یک رمان به یک شکل تصور می‌شد: یک افسر اتریشی، یک اشراف‌زاده مجارستانی و گاهی هم یک کارخانه‌دار اهل وین. مفهوم پدر در آثار روت با مفهوم وطن درآمیخته؛ بی‌وطنی و بی‌پدری سرنوشت یوزف روت بود. و از همین جهت است که از او به‌عنوان مهم‌ترین نویسنده ادبیات تبعید در کشورهای آلمانی‌زبان یاد می‌کنند. جنگ اول جهانی و فروپاشی امپراتوری اتریش، روت را بی‌وطن کرد. زندگی او اصولا با از دست‌دادن هر آنچه که به آن عشق می‌ورزید توام بود. در سال ۱۹۲۸، یعنی فقط ده‌سال پس از فروپاشی امپراتوری اتریش، همسرش که به او عشق می‌ورزید دیوانه شد و روت مجبور شد او را به یک آسایشگاه برای بیماران لاعلاج روانی بسپرد. با آمدن هیتلر، فاشیست‌ها در برنامه اصلاح نژادیشان همسر او را مانند هزاران بیمار روحی دیگر به قتل رساندند. یوزف روت که یهودی بود، مجبور شد آلمان را ترک کند. او که بی‌پدر بود و همسر و عشقی هم برایش باقی نمانده بود، حالا یک نویسنده بی‌خانمان و بی‌وطن بود با کوله‌باری از رنجِ انسان‌ بر دوش. این رنج را می‌توان در شِمای کُلی «ایوب» (داستان یک مرد معمولی) دید؛ اثری که به‌تازگی با ترجمه‌ محمد همتی از سوی نشر نو منتشر شده است. همتی پیش از این نیز شاهکار دیگر روت «مارش رادتسکی» را در همین نشر منتشر کرده بود که عنوان بهترین ترجمه سال در جایزه ابوالحسن نجفی را دریافت کرد.

«سال‌ها پیش در چوخنوف، مردی زندگی می‌کرد به نام مندل سینگر.» این نخستین سطر رمان «ایوب» نوشته یوزف روت در سال 1930 است. آنچه در این محیط نامحسوس یهودی شرقی در روسیه تزاری پیش از جنگ با کلمات تقریبا افسانه‌وارِ «سال‌ها پیش، مردی زندگی می‌کرد...» آغاز می‌شود، به زودی به کابوس تبدیل می‌شود. مندل سینگر، مکتب‌دار ساده و خداترس کتاب مقدس، پشت سرهم گرفتار تراژدی‌ها می‌شود. بدبختی‌هایش با تولد کوچک‌ترین پسرش، منحیم، آغاز می‌شود که گرفتار تشنج‌های صرع است و مشکل ذهنی دارد و یک ربن با پیشگویی خود امید ضعیفی در دل دبوره همسر مندل به وجود می‌آورد. یونس پسر دیگر مندل به خدمت سرباز می‌رود و شمریا به آمریکا مهاجرت می‌کند.

این ترکیب داستانی فریبنده است: آمیخته‌ای از بحران زمان و بحران زندگی. و موضوعی که یوزف روت طراحی می‌کند، یهودیت اروپای شرقی است که بین سنت از یک‌سو و یکسان‌سازی از سوی دیگر گسسته است. این موضوع اصلی قرن بیستم است: بی‌ریشه‌گی و بی‌خانمانی، دلبستگی به سنت و آزادی از سنت. و این مفاهیم زندگی در داستان خانوادگی مندل و دبوره سینگر منعکس شده است.

رنج، فجایع و بیماری‌های سخت همیشه بخشی از سرنوشت بشر بوده است. جست‌وجوی غالبا عذاب‌آور و بیهوده برای «چرایی» درد و رنج هنوز یکی از موضوعات اصلی بشر امروزی است. بنابراین جای تعجب نیست که داستان ایوب نیز موضوع ادبیات شد. بیش از هر کتاب مقدس دیگری، فیلسوفان، الهی‌دانان و نویسندگان را برانگیخت تا کتاب‌های خود را خلق کنند. این مغایرت بین احساس بی‌گناهی و درعین‌حال بدبختی بی‌حدوحصر در بیان تئودیسی (نوعی استدلال الهیاتی) خلاصه می‌شود، پرسش از عدالت خداوند در برابر رنج بی‌گناهان.» به‌ویژه شاعران یهودی از داستان ایوب استفاده ادبی کردند تا از سرنوشت او برای بیان ناملایماتی که یهودیان در طول تاریخ متحمل شدند، استفاده کنند. اشتفان سوایگ معتقد بود که قوم یهود «ایوب در میان مردمان» هستند.

یوزف روت از چهره‌ای از یهودیان اروپای شرقی به‌عنوان نمونه اولیه استفاده می‌کند. این پرسش اولیه انسانی: چرا من، چرا اینطوری، چرا الان؟ این سه‌گانه کلاسیک مسئله تئودیسه: کار روی آن و نشان‌دادن آن به شیوه‌ای مثال‌زدنی مطمئنا مورد علاقه نویسنده بزرگ یوزف روت بود. متکلمان و فیلسوفان قرن‌ها درمورد تئودیسه بحث کرده‌اند: آیا خدا خوب و عادل است؟ آیا واقعا خداوند قادر مطلق است و اگر چنین است چگونه می‌تواند این‌همه رنج و بی‌عدالتی را اجازه دهد؟ صدها هزارنفر هرروز در مواجهه با جنگ، بی‌عدالتی و رنج شخصی این پرسش را از خود می‌پرسند.

هیچ پاسخی برای این پرسش تئودیسه کلاسیک وجود ندارد که این پرسش را از بین ببرد. پرسش تئودیسه یکی از پرسش‌هایی است که می‌توان به آن پاسخ داد، اما به‌اصطلاح با پاسخ از بین نمی‌رود، زیرا در کتاب ایوب این شخصیت کتاب مقدس به این پرسش پاسخ نمی‌دهد که چرا من مجبور شدم از همه اینها عبور کنم؟ و همینطور با یوزف روت. این معمای اولیه وجود انسان باقی می‌ماند.

پیامدهای جنگ و یهودی‌ستیزی مضامین تکرارشونده در رمان‌های روت است، همانطور که به گفته آندریاس کیلچر ادیب سوئیسی بی‌خانمانی و فرار از مضامین آن است. روت با رمان «ایوب» نه‌تنها برای نخستین‌بار روی یک شخصیت یهودی تمرکز می‌کند، بلکه سوژه آن منحصرا در بستر اجتماعی یهودی کشور روسیه اتفاق می‌افتد، سوژه‌ای که در منطقه یهودی-ارتدوکس‌نشین نیویورک ادامه می‌یابد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...