محدثه رضایی | قدس


کتاب «اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند» که در آستانه اربعین اباعبدالله الحسین(ع) توسط نشر کتابستان معرفت منتشر شده، قصه آدم‌هایی است که همقدم با یکدیگر در نقطه حب‌الحسین به هم رسیده‌اند. این کتاب روایت ۲۱ نویسنده از سفر درونی‌ آن‌ها در مواجهه با مفهوم رجعت، عاشورا و اربعین است که با توجه به تجربه زیستی‌شان نگارش شده است.

اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند در گفت‌وگو با لیلا مهدوی

لیلا مهدوی در ۲۶۸ صفحه این روایت‌ها را گردآوری کرده و در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است. او پیش از این دو کتاب «نشان حُسن و «شرح الف خمیده» را منتشر کرده است. در نگارش این اثر نویسنده‌هایی چون نیما اکبرخانی، سیده‌ مارال بابایی، محمود جوانبخت، مرتضی درخشان، مبین رستمیان، احسان رضایی، محمدصالح سلطانی، فاطمه شایان ‌پویا، نفیسه شیرین‌بیگی ‌عظیمی، پگاه صراف، نگین عظیمی، محمدصادق علیزاده، اسما غفاری، کامیاب، لیلا مهدوی، سیدمیثم موسویان، راضیه ولدبیگی و هاشم نصیری حضور داشته‌اند. درباره کتاب «اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند» و انگیزه‌های گردآوری آن با لیلا مهدوی به گفت‌وگو نشستیم:

عاشورا هنوز هم تأثیرگذار است
لیلا مهدوی در خصوص انگیزه‌های گردآوری کتاب «اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند» می‌گوید: من درباره روایت پیش از این هم مطالب زیادی خوانده بودم. روایت، زبان تفکر، ارتباط و انتقال است و در واقع به نوعی ابزار ارتباط با خود و دنیای بیرون از ماست. ما با یک پدیده بسیار مهم با عنوان عاشورا مواجهیم که از ۱۴۰۰ سال پیش هنوز هم تأثیرگذار است، روشنگری می‌کند و راه درست را به ما نشان می‌دهد. ایام فرارسیدن محرم هر کدام از ما تلاش می‌کنیم برای نزدیک شدن به امام حسین(ع) قدمی برداریم و خود واقعیمان را وسعت ببخشیم. با توجه به اینکه در گذشته از انتشارات مختلف روایت‌هایی را مطالعه کرده بودم، علاقه داشتم در راستای آن روایت‌ها، افراد بیشتری از تجربیات زیستی مشترکشان، سخن بگویند. ما قصد داشتیم به سهم خود، رشته‌های فرهنگی را از نسل خود به نسل آینده گره بزنیم و از زبان روایت استفاده کنیم. من برای تألیف این کتاب به سراغ نویسندگانی رفتم که تجربیات زیادی داشتند و من به عنوان یک نویسنده تازه‌کار که قلم خامی دارم، توانستم از آن‌ها کمک بگیرم و موفق شدیم این مجموعه روایت ۲۱ قسمتی را تولید کنیم که جمعه ۳ شهریورماه از این کتاب رونمایی شد.

روایت‌هایی تکان‌دهنده و امام حسینی
نویسنده کتاب «نشان حسن» با تأکید بر اینکه در ایده اصلی این اثر به دنبال همصدایی و همسویی بوده، بیان می‌کند: من تا جایی که امکان داشت سعی به حذف نویسندگان دیگر نکردم، چون اعتقاد داشتم سفره امام حسین(ع) است و فقط به تسهیل‌گری و رخ دادن این ایده کمک می‌کردم. بر اساس پیش‌درآمدی که تنظیم شده بود، اختلاف‌هایی در بعضی روایت‌ها دیده می‌شد که من مجبور بودم بعضی از آن‌ها را حذف کنم و این مسأله برای من چالش بسیار بزرگی بود. از طرفی بعضی از روایت‌ها به قدری برای من تکان‌دهنده، خالص و امام حسینی بود که احساساتم غلیان پیدا می‌کرد و این نقطه قوت کار بود.

تجربه زیستی نویسندگان
وی دلیل انتخاب این نویسندگان را تجربه زیستی پنهانشان عنوان می‌کند و می‌گوید: قصد من این بود که این زاویه‌های پنهان مورد استفاده نسل جدید قرار بگیرد. انتخاب روایت‌ها نیز براساس یک پیش‌درآمد از پیش نوشته شده در بین تیم داوری بوده است و از عزیزانی مثل دکتر احسان رضایی، مرتضی درخشان و... کمک گرفتیم و در واقع این نویسندگان چراغ راه روایت بودند.
لیلا مهدوی به مهم‌ترین تأثیر کتاب «اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند» اشاره می‌کند و بیان می‌کند: همه‌ مردم می‌توانند راوی این فرهنگ باشند و هیچ محدودیتی وجود ندارد. مهم‌ترین خاصیت روایت این است که از ما دور نیست و در درون ماست و هر کدام از ما گوشه‌ای از آن را زندگی کردیم. همه‌ ما در طول زندگی موضوع عاشورا را در زندگی خود مرور می‌کنیم اما توجهی به آن نداریم و خواندن این کتاب به مقوله بازگشت به خویشتن هر شخص و همچنین رجعت به واقعه کربلا کمک می‌کند. معتقدم همه‌ ما شیعه به دنیا آمده‌ایم و عشق امام حسین(ع) را با شیر به ما خورانده‌اند اما اگر در صحرای کربلا حضور داشتیم هیچ وقت به راحتی نمی‌توانستیم انتخاب کنیم که در کدام سمت می‌ایستیم. ادبیات دینی، ما را با سیره ائمه(ع) آشنا می‌کند و احتیاج داریم به دور از کلیشه و شعار از زندگی اجتماعی امروز روایت کنیم. خلاصه اینکه ما در این روایت‌ها با بارش فکری و شرایط خاص هر یک از نویسندگان همراه بودیم و این موضوع اشاره به مواجهه درونی هر یک از نویسندگان با یک قهرمان آزاده و بزرگ به نام حسین بن علی(ع) دارد.

اهمیت روایت‌نویسی
نویسنده کتاب «شرح الف خمیده» با اشاره به مسئله روایت‌گری توضیح می‌دهد: ما در روایت‌نویسی به خصوص در حوزه ادبیات دینی باید به این نکته توجه داشته باشیم که چطور می‌توانیم تعادل ذهنی مخاطب را به هم بزنیم و برای وی سؤال ایجاد کنیم. زمانی که مخاطب مسیر خود را ابتدا با پرسش‌گری شروع و به دنبال چرایی بگردد، یعنی در این راه موفق بوده‌ایم زیرا متوجه می‌شود در ارائه پاسخ صادق بودیم، دغدغه‌اش را فهمیدیم، سعی کردیم هم‌قد او شویم، نگاه از بالا به پایین نداشتیم و از همه مهم‌تر، به فکر خام و کودکانه‌اش احترام گذاشتیم.

تصویر جلد کتاب کاملاً واقعی است
مهدوی در خصوص تصویر جلد کتاب توضیح می‌دهد: کسانی که به کربلا مشرف شده‌اند، تصویر واقعی عکسی که روی جلد کتاب منتشر شده را دیده‌اند. هدف ما از به تصویر کشیدن این موقعیت مکانی، بازگو کردن مفهوم «رسیدن» بود؛ رسیدن باطنی و ظاهری. در مورد اسم کتاب باید بگویم همه می‌دانیم ارتباط هنری و نمادین نِی با واقعه عاشورا در فرهنگ ما بسیار پررنگ است و قسمتی که می‌گوید پرده‌ای دیگر بخواند یعنی روایت پس از ۱۴۰۰ سال هنوز تمام نشده است. خواندن این کتاب محدوده سنی دارد و برای نوجوانان مناسب نیست.

پیاده‌روی اربعین یک جریان اجتماعی است
این نویسنده در پایان در خصوص حرکت عظیم پیاده‌روی اربعین با بیان اینکه نتیجه این حرکت، بیداری خواهد بود، بیان می‌کند: هر کسی به اندازه خویش، برکت زندگی‌اش را در این ۴۰ روزه یعنی روز عاشورا تا اربعین می‌گیرد. هر فردیتی وقتی در مسیر درست قرار بگیرد، نتیجه آن راه‌اندازی یک جریان اجتماعی است و بی‌شک موجب بیداری اجتماعی می‌شود. پیاده‌روی اربعین یک حرکت اجتماعی خودجوش است که در آن هر فردی سعی می‌کند عشقش به امام حسین(ع) را نشان دهد و از ایشان طلب عدالت، مطالبه‌گری و سکوت نکردن در برابر ظلم ‌کند. امام حسین(ع) شهید نشد که ما پس از این همه سال فقط غصه بخوریم، ایشان برای بیداری همه‌ ما به مقام عظیم شهادت نائل شدند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...