وقتی سنگریزه‌ها بوم نقاشی می‌شوند | اعتماد


«هنر نقاشی روی سنگریزه» [The art of stone painting :30 designs to park your creativity] کتاب کوچک و دلنشینی است که اسلوبی از هنر را - که در آن صلح و آشتی با طبیعت و مهر به محیط زیست موج می‌زند - به مخاطب خویش می‌آموزد؛ نویسنده کتاب، اف. سناز باک [F. Sehnaz Bac]، زن خنده‌روی عاشق سنگ و رود و پرنده‌هاست، اهل استانبول که در دانشگاه اژه، در رشته باستان‌شناسی تحصیل کرده و کارشناس ارشد مرمت و حفاظت است.

خلاصه کتاب هنر نقاشی روی سنگریزه» [The art of stone painting :30 designs to park your creativity]  اف. سناز باک [F. Sehnaz Bac]،

«او در دو دهه گذشته به عنوان باستان‌شناس و طراح در بسیاری از سایت‌های کاوش ترکیه کار کرده است.» و سال‌هاست که سنگ‌های نقاشی شده خودش را در یک سایت نمایش می‌دهد و می‌فروشد. در این کتاب او با سال‌ها تجربه نقاشی کردن روی سنگریزه‌ها، درباره 30 طرح برای برانگیختن خلاقیت نیز با مخاطب حرف می‌زند، 30 طرح با تصاویر رنگی و جذاب همراه با توضیحات مبسوط مربوط به هر کدام. در مقدمه کتاب تصریح شده است که نقاشی روی سنگ در سال‌های اخیر محبوب شده و چنان هنر مفرح و دل‌انگیزی است که برای برخی تفریح به حساب می‌آید. از این رو که سنگ‌ها را «می‌توان اغلب در هنگام یک گردش دل‌انگیز در محیطی طبیعی یافت و یافته‌های نهایی می‌توانند به تزئین باغ و گلدان کمک کنند یا می‌توانند روی میز یا هر وسیله دیگری گذاشته شوند و هر زمان به آنها نگاه می‌کنید، تاثیر آرامش‌بخش طبیعت را در خانه خود احساس خواهید کرد و جدا از ارزش هنری آن، صلح و آرامش را برای شما به ارمغان می‌آورد.»

نویسنده یادآور می‌شود که بهتر است سنگ‌ها را از کنار رودخانه‌ها پیدا کنید از این رو که «جریان مداوم آب روی این تکه‌ها موجب تغییرات روی آنها و باعث می‌شود که آنها به طرز زیبایی گرد و مسطح شوند.» در ادامه چنین می‌افزاید که «هنگامی که شروع به جست‌وجوی سنگ‌های مناسب می‌کنید، به‌طور کلی مهم است که از قبل بدانید برای کدام پروژه از آنها استفاده می‌کنید. اگر پروژه خود را از قبل در ذهن خود حک کرده باشید، به دنبال سنگ و سنگریزه با شکل و اندازه مناسب خواهید گشت، اما شما همیشه این انتخاب و گزینه را دارید که ابتدا تمام سنگ‌هایی را که دوست دارید، جمع‌آوری کنید و سپس طبق پروژه‌های مختلف خود برای انتخاب سنگ‌ها گام ‌بردارید.» در ادامه نویسنده به مخاطب هنردوستش می‌آموزد که چگونه سنگ‌ها را برای نقاشی آماده کند، آنها را در آب بگذارد و بعد بشوید و اگر متخلخل‌اند و زبری دارند، آنها را با کاغذ سمباده صاف و آماده کند و با رنگ اکریلیک بپوشاندشان. سپس از ابزارهای مورد نیاز سخن می‌گوید قلموها و رنگ‌ها، مدادها، خودکارهای رنگی، جوهرهای اکریلیک و غیره. همچنین نویسنده مخاطب را با اهمیت جلا دادن و محافظت از سنگریزه‌های نقاشی شده آشنا می‌کند و حتی این را به او می‌آموزد که اگر قرار است سنگ نقاشی شده را به عنوان اکسسوری بر گردن بیاویزد چگونه و با چه وسیله‌ای آن را سوراخ کند و بقیه کتاب هم اختصاص پیدا می‌کند به طرح‌های پیشنهادی زیبا و رنگارنگی مثل درختان پرگل، برگ‌ها، گل‌ها، مضامین دریایی، ماهی‌ها، پرها، پرنده‌ها، ماندالاها، هنرهای هندسی، پروانه‌ها، طاووس‌ها و غیره... .

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...