کتاب «عکاسی به‌مثابه‌ی روش پژوهش اجتماعی» نوشته‌ی استن لانگمن و دیوید پیک [David Pick and Sten Langmann] با ترجمه‌ی مرتضی صدیقی‌فرد توسط نشر ماسو و با همکاری وقت هنر منتشر شد.

عکاسی به‌مثابه‌ی روش پژوهش اجتماعی» استن لانگمن و دیوید پیک [David Pick and Sten Langmann]  Photography as a social research method

به گزارش کتاب نیوز، نسخه اصلی این کتاب با عنوان Photography as a social research method در سال 2018 میلادی توسط نشر اشپرینگر منتشر شده است.

ناشر در توضیحی درباره این کتاب آورده است:

«عکاسی به‌مثابه‌ی روش پژوهش اجتماعی» به عنوان اثری میان‌رشته‌ای، عکاسی تحقیقاتی را به عنوان پایه‌ای محکم برای وارسی موضوعات اجتماعی معرفی می‌کند و تکنیک‌ها و کاربردهای مختلف عکس‌ها را در پژوهش‌های اجتماعی توصیف می‌نماید.
نویسندگان با اتخاذ رویکردی جامع، مباحثی از آماده‌سازی و ملاحظات اخلاقی که باید قبل از ورود به یک پژوهش درک شوند، تا جمع‌آوری‌داده‌ها و تجزیه و تحلیل عکس‌ها را تشریح می‌کنند. علاوه بر این، با معرفی ژانرهای هنری عکاسی به خوانندگان در انتخاب‌هایی که هنگام پیگیری تحقیقات عکاسی انجام می‌دهند کمک کرده و با ترکیب مسائل حقوقی و اخلاقی، به چگونگی جمع‌آوری و گرفتن عکس‌ها می‌پردازد. در نهایت، دستورالعمل‌هایی همراه با مثال در این کتاب آمده که برای محققان و عکاسانی که می‌خواهند کار خود را منتشر کنند، بسیار کاربردی و ارزشمند خواهد بود.

کتاب «عکاسی به‌مثابه‌ی روش پژوهش اجتماعی» در شش فصل به طرح موضوع می‌پردازد. فصل اول «عکاسی پژوهشی یعنی...» به تشریح کلی بحث می‌پردازد و بر نقش عکاسی در پژوهش‌های اجتماعی تاکید دارد. همچنین شیوه‌های مختلفی از این تعامل را مطرح نموده و مزایای و معایب هر کدام را عنوان می‌کند. در فصل دوم با عنوان «عکاسی به مثابه روش پژوهش مبتنی بر هنر»، نویسندگان کتاب با بررسی آثاری از عکاسان جهان، به نقش هنرگونگی عکاسی در حوزه‌ی پژوهش‌های اجتماعی می‌پردازند. فصل‌های بعدی کتاب «ملاحظات اخلاقی در عکاسی به عنوان یک روش پژوهش»، «پژوهش عکاسانه در میدان»، «تجزیه و تحلیل عکاسانه» و در نهایت فصل ششم «انتشار و ارائه عکس‌های پژوهشی» است. این کتاب مخاطب گسترده‌ای دارد. علاوه بر پژوهشگران حوزه‌ی علوم اجتماعی، همه‌ی علاقه‌مندان به عکاسی، به‌خصوص عکاسان اجتماعی می‌توانند از مطالب این کتاب استفاده کنند.

[این کتاب پیش از این با ترجمه زهره صحت تحت عنوان «عکاسی؛ روشی برای انجام مطالعات اجتماعی» منتشر شده بود.]

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...