«در گذار؛ ۱۰ قطعه برای سنتور» و «نواجش» (تصنیف‌های موسیقی مازندران) هر دو با تنظیم محسن غلامی منتشر شده است.

نواجش» (تصنیف‌های موسیقی مازندران)  محسن غلامی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، مجموعه «در گذار» ۱۰ قطعه تنظیم‌شده برای سنتور است که در دستگاه‌های شور و آواز بیات اصفهان توسط محسن غلامی تنظیم و ساخته شده و در انتشارات آوای برگریزان منتشر شده است.

در مقدمه رویا باقرزاده بر این کتاب می‌خوانیم: ابتدا این قطعات برای همنوازی سنتور، فلوت، تار، تار باس، تنبک و ویلن‌سل تنظیم و ضبط شد که پیش از این در زمستان ۱۳۹۹ آلبوم این اثر توسط موسسه آوای برگریزان منتشر شد.

هدف از ساخت و اجرای این قطعات، پرداختن به فضاهای کمتر استفاده‌شده در آهنگسازی ساز سنتور بوده و همچنین تجربه کردن همنوازی با ترکیب سازهای استفاده‌شده است.

انتشار کتاب «در گذار؛ قطعاتی برای سنتور» مجموعه همان آلبوم است که نت سنتور و ملودی اصلی از آن استخراج شده و با تنظیم تکنیک‌های متداول سنتورنوازی در این‌جا چاپ شده است.

برای دسترسی به اجرای صوتی و اصلی قطعات، می‌توان آن‌ها را از آلبوم «در گذار» شنید تا فرم اصلی اجرا و چارچوب آن، برای نوازندگان قابلیت درک بالاتری داشته باشد.

همچنین در مقدمه محسن غلامی بر کتاب «نواجش؛ تصنیف‌های موسیقی مازندران» که در انتشارات برگریزان منتشر شده است می‌خوانیم: کتاب موسیقی مازندرانی «نواجش» در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است و در این‌جا برای سنتور تنظیم شده که در دستگاه‌های شور و سه‌گاه و آواز بیات اصفهان گردآوری شده است.

تمامی ملودی‌ها از تصانیف قدیمی موسیقی مازندران است که برای هر کدام آن، مقدمه‌ای ساخته شده و به صورت ارکسترال در آلبوم نواجش اجرا شده است. در آلبوم یادشده ۱۱ قطعه اجرا شده و در این کتاب مجموع ۱۰ قطعه آن تهیه و تنظیم شده که نت اصلی ملودی از آن استخراج شده و برای ساز سنتور تنظیم شده است.

نحوه تنظیم قطعات نیز به‌گونه‌ای بوده که غیر از ساز سنتور اکثر سازها نیز می‌توانند به راحتی از آن استفاده کنند و نحوه علامت‌گذاری‌ها نیز تقریبا برای سازهای مضرابی مشترک است.

برای دسترسی به اجرای صوتی و اصلی قطعات، می‌توان آن‌ها را از آلبوم «نواجش» شنید تا فرم اصلی اجرا و چارچوب آن، برای نوازندگان قابلیت درک بالاتری داشته باشد.

................ هر روز با کتاب ...............

هنر |
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...