رمان گرافیکی «تخت جاویدان» با برداشتی آزاد از قصه‌ به آتش کشیده شدن «تخت جمشید» توسط اسکندر مقدونی به بازگویی وقایع تاریخی می‌پردازد.

تخت جاویدان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا در معرفی انتشارات هورخش از این رمان آمده است: «تخت جاویدان» روایتی از سرگذشت اسکندر مقدونی، پس از به آتش کشیدن تخت جمشید و آخرین تلاش‌هایش برای دست‌یابی به حیات جاودان است. در این رمان گرافیکی مخاطب شاهد داستانی خیالی از رویارویی اسکندر با کابوس‌هایش است، کابوس‌هایی که بعد از به آتش کشیدن «تخت جمشید» بر او چیره شده‌اند و او در پی راه نجاتی است که هم به حیات جاودان دست پیدا کند و هم کابوس‌هایش را پشت سر بگذارد. نویسنده و تصویرگران تلاش کرده‌اند تا ضمن بازگویی ماجرای به آتش کشیده شدن «تخت جمشید»، به تاریخچه‌ این بنای قدیمی و مهم بپردازند و برخی از حقایق تاریخی را بازگویی کنند.

در خلاصه داستان رمان گرافیکی «تخت جاویدان» آمده است که «اسکندر در پی فتح ایران و تخت جمشید، به دنبال یافتن آب حیات است. او با اعتماد به دختر داریوش سوم، رکسانا که اکنون اسیر اوست برای دست یافتن به حوضچه‌ آب که در دالان‌های کاخ هدیش پنهان شده است راهی خرابه‌های باقی‌مانده از آن می‌شود، اما ماجرا آن‌طور که انتظار داشته است پیش نمی‌رود...»

آیدا نوشالی، نویسندگی، کیاوش پارسا، طراحی جلد، ملیحه بیدکی فلیان، لرتینگ و کیا طاهری، ویراستاری این رمان گرافیکی را بر عهده داشته‌اند.

علاقه‌مندان می‌توانند نسخه آنلاین این رمان گرافیکی را در قطع کمیک و ۵۰ صفحه با قیمت ۱۲ هزار تومان تهیه‌ کنند و نسخه فیزیکی این رمان گرافیکی تنها از طریق انتشارات هورخش قابل سفارش است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...