کتاب «لینچ از زبانِ لینچ» نوشته کریس رادلی با ترجمه سامان رضایی منتشر شد.

به گزارش ایسنا، این کتاب در ۵۲۸ صفحه با شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۹۰هزار تومان در انتشارات سرزمین اهورایی در دسترس مخاطبان و علاقه‌مندان سینما قرار گرفته است.

 در بخش‌هایی از مقدمه کتاب  به قلم  مترجم می‌خوانیم: اگر واقعا سینمایی را طلب می‌کنیم که بر پایه تخیل ناب استوار شده باشد بدون شک لیچ، تمام‌قد، در سرلوحه دورازه ورودمان به این سینما است. هنرمند مستقلی که خود آموخت، به‌کار برد و تأثیری ماندگار با خلق یک شیوه بیانی  نو و بدیع گذاشت. هنرمندی که فقط و فقط آن‌چه را بازگفت که دید و آن‌چه را نمایش داد که تاکنون پنهان بود. و برای دستیابی به این مهم تنها و تنها بر یک قاعده جادویی عمل کرد: رها کردن دایره تخیل.

لینچ با فیلم انیمیشن «شش مردی که بیمار می‌شوند» پا به عرصه فیلمسازی می‌گذارد و رفته‌رفته به تعبیر لوبلان «به یکی از غریب‌ترین، مهیج‌ترین و سورئال‌ترین استعدادهایی تبدیل می‌شود که در دهه حاضر سینما حضور دارد.»

 این کتاب روند رشد و تکوین یک آدم معمولی به هنرمندی بزرگ را نقطه‌گذاری کرده است و در آن مقاومتی عجیب از سوی لینچ  در برابر ارائه هرگونه توضیح و رمزگشایی و نیز ارتباط دادن آن‌ها با نظریه‌های روانشناختی به چشم می‌خورد.  تفکر غریب و منحصر به فرد خود را از لابلای کلامی به شدت ساده و محاوره‌ای بیان می‌کند و در هیچ کجای این کتاب با جمله‌ای پیچیده  و با واژه‌ای ثقیل برخورد نخواهید کرد. به همین خاطر در ترجمه آن نیز تغییری در سبک بیان او ایجاد نشده و گفتار او به همان شکل محاوره‌ای برگردان شده است. در عین غرابتی که در عمق وجود وی حس می‌شود، در اوج سادگی کلام از درکی متفاوت از دنیا و محیط اطراف حرف می‌زند. آنچه برای ما در زندگی بسیار پیش‌پا افتاده و معمولی به نظر می‌رسد، لینچ عمیق‌ترین پرسش‌ها را از خلال همان‌ها مطرح می‌کند.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...