کتاب حاضر به دلیل دسترسی پژوهشگر به منابع میدانی طی سالیان متمادی و شناخت موسیقی بومی و مقامی جنوب و شرق خراسان، کوشیده است با رویکردی مردم شناسانه ناگفته‌هایی از موسیقی خراسان و هنرمندان میراث دار آن را بیان کند.

پژوهش مردم‌شناسی موسیقی مقامی خراسان؛ نواحی جنوب و شرق

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا؛ کتاب «پژوهش مردم‌شناسی موسیقی مقامی خراسان؛ نواحی جنوب و شرق»، تلاش ناچیزی در معرفی هنرمندان دل‌سوخته نجیب خراسان و موسیقی بیکران آن است، به واسطه دسترسی بهتر به‌منابع میدانی طی سالیان متمادی و شناخت موسیقی بومی و مقامی این خطه، موشکافانه فرهنگ و رویکرد مردم‌شناسی در موسیقی نواحی خراسان را مورد بررسی قرارداده و ناگفته‌هایی از موسیقی خراسان و هنرمندان میراث دار آن را، که تاکنون در منابع پژوهشی ماقبل به‌قدر کافی به آن پرداخت نشده بیان می‌کند و علاوه‌بر آن، نگاهی همه‌جانبه از موسیقی و تأثیر آن در آیین‌ها، شادی‌ها، غم‌ها، تولد، مرگ و سبک‌زندگی هنرمندان و مردم و نیز رابطه موسیقی مقامی، با زیست‌بوم و طیعت پیرامون آن‌ها در باورها و اعتقادات مجریان شاخص آن دارد که در مجموع نكات تازه و جالبی از رویکرد عالمانه و حکیمانه اندیشمندان، هنرمندان و مردم این خطه از خراسان را روشن خواهدکرد.

این کتاب در ۲۰۱ صفحه، مصور و با قیمت ۲۳ هزار تومان و از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات منتشر شده و مشتمل بر ۶ فصل است که فصل اول آن، به سرمقام اختصاص دارد. فصل دوم با عنوان «موسیقی در خراسان»، به خصوصیات کلی موسیقی در استان خراسان می‌پردازد. «موسیقی بومی و مقامی شرق خراسان»، «موسیقی بومی و مقامی جنوب خراسان» و «میراث‌داران، مقام‌پردازان و هنرمندان موسیقی جنوب و شرق خراسان» عناوین فصل‌های سوم تا پنجم هستند که در آن‌ها، به تفصیل و به‌طور جداگانه، موسیقی مقامی شرق و جنوب خراسان بررسی می‌شود و سپس در فصل پنجم، به هنرمندان این موسیقی در این مناطق پرداخته می‌شود. فصل ششم و پایانی این کتاب نیز، گزارش تصویری از هنرمندان این اقالیم را شامل می‌شود.

در مقدمه این کتاب آمده است: «درباره موسیقی نواحی شمال جنوب و شرق خراسان تاکنون مقاله‌ها گفتارها و کتاب‌های مختلفی در داخل و خارج از کشور چاپ و منتشر شده است و جشنواره‌های منطقه‌ای و ملی و بین‌المللی نیز در معرفی آن برگزار گردیده است که نشان از اهمیت موسیقی خراسان و تمایل مردم و مسئولان فرهنگی و هنری به شناساندن موسیقی فاخر خراسان دارد و پژوهشگر این مجموعه که خود از بخش‌های جوان‌تر موسیقی شمال خراسان است علاوه‌بر استفاده از دستاوردهایی که طی دهه‌های گذشته در موضوعات مختلف موسیقی خراسان منتشر شده‌اند که از تجربیات خود از شرکت در جشنواره‌های موسیقی و پژوهش‌های میدانی در تدوین این کتاب بهره برده است. این هنرمند و پژوهشگر پرتلاش نکات مهم و مطرح نشده‌ای را درخصوص موسیقی خراسان ارائه کرده که عمدتاً شامل نکات فنی تاریخی فرهنگی نغمه‌ها و مجریان شاخص و شناخته شده و جوانان گمنام ولی با استعداد این استان پهناور سرشار از تنوع فرهنگی قومی و موسیقی است. بحث پیرامون سازشناسی موسیقی خراسان شیوه‌های آموزشی کنونی و سنتی متداول در خراسان از جمله شیوه سنتی استاد شاگردی و باورها و اعتقادات مجریان معتبر و صاحب‌نام موسیقی خراسان در این رابطه از دیگر مباحث ارزشمندی است که پژوهشگر این کتاب به آن پرداخته است.»

همچنین در پیشگفتار این کتاب آمده است: «از آنجایی که موسیقی شاخص‌ترین عناصر فرهنگ هر قوم و ملت است لذا مردم شناسان نیز می‌توانند آن را مورد مطالعه فرهنگی و تخصصی و فنی قرار دهند و مردم شناسی موسیقی نیز شاهد به همین نگاه فرهنگی است. هرچند در بخش‌هایی از این پژوهش به طور تخصصی و فنی به موسیقی مقامی و قومی نیز پرداخته شده است. فرهنگ نیز دارای تعاریف بسیاری است که ساده‌ترین آن عبارت است از: فرهنگ مجموعه پیچیده‌ای است که شامل معارف معتقدات هنرها، صنایع، تکنیک‌ها، اخلاق، قوانین، سنت‌ها و بالاخره تمام عادات و رفتار و ضوابطی است که انسان به‌عنوان عضو یک جامعه آن را از جامعه خود فرا می‌گیرد و در قبال آن جامعه تعهداتی به عهده دارد. بنا به تعریف فوق، موسیقی از مهمترین و شاخص‌ترین عناصر هنری تمام اقوام و ملتهاست که البته دیگر عناصر فرهنگی را هم در خود جای داده و در این پژوهش به عناصر فرهنگی ترکیب شده با عنصر موسیقی هم نگریسته شده است.

این استان در بیکران خودش موسیقی‌های متفاوتی دارد و به گواه این همه گستردگی فرهنگی و تنوع سبک‌های موسیقی در نواحی مختلف آن یکی از غنی‌ترین گنجینه‌های فرهنگی در موسیقی ایران به‌شمار می‌رود و عمدتاً در سه حوزه شمال جنوب و شرق استان پهناور و سرشار از نغمه‌های عرفانی، عاشقانه، تغزلی، حماسی، آیینی، تاریخی، بررسی می‌شود و تمام آثار چاپ شده کنونی ایرانی و غیر ایرانی توانایی پرداختن به تمام زوایای پنهان و آشکار آن را نداشتند هر چند در این پژوهش سعی شده عمده منابع مکتوب که در حال حاضر در کشورمان قابل دسترس است مورد بررسی علمی قرار گرفته و در جهت کاملتر شدن پژوهش پیش رو به عناوین مختلف از آنها بهره‌مند شده باشیم که به شاخص ترین آنها در فهرست منابع اشاره شده است.

شاید بتوان خراسان را پایتخت موسیقی مقامی کشور دانست این سرمایه و غنای هنری مرحوم هنرمندان و نوازندگانی است که طی قرون متمادی این هنر را با تمام ظرائف حقایق و راز و رمزهای آن به‌صورت سینه به سینه از استادان خویش آموخته و به شاگردان پس از خود آموزش داده‌اند. هنرمندانی که با تلطیف و تعالی روح خویش از سازهایی چون دوتار، سه‌تار، دهل، نی و دایره، نواها و نغمه‌های سحرانگیز برانگیخته‌اند و در دفتر تاریخ فرهنگ و هنر این سرزمین طرحی نو در افکندند. به‌طور ویژه در این پژوهش موسیقی نواحی جنوب، مناطق نظیر کاشمر، گناباد و حوالی بیرجند و هنرمندان شاخص آن در ساز و آواز و آیین‌های مختلف معرفی می‌شوند. بدیهی است که دستاورد این پژوهش می‌تواند موجب حفظ و حراست و ثبت گوشه‌هایی از فرهنگ و تاریخ شفاهی موسیقی‌های بومی ایران باشد و تکمیل این فرایند عزم متخصصان و حمایت متولیان امر را طلب می‌کند.»

در فصل اول این کتاب تحت عنوان «سرمقام» در بخش سنت فرهنگی می‌خوانیم: «در این راه ابتدا باید دریابیم که سنت‌های فرهنگی چه هستند و به چه دلیل باید از آنها بهره بگیریم و اینکه بدانیم در برخورد با سنت چه رفتاری داشته باشیم، پدیده‌های فرهنگی هر ملتی اغلب ریشه در سنت‌هایی دارند که بخشی از هویت آن را شکل می‌دهد، از این رو شناخت کافی از سنت و تعاریف مختلف آن می‌تواند به دریافت‌های ما از فرهنگ و هنر عامه کمک کند. گروهی از سنت‌گرایان گمان می‌کنند که سنت همانا مشایعت جنازه است. آنها بی خبرند که سنت یک شی بی جان نیست، ظرف نیست، نسخه خطی نیست که باید محافظت شود، بلکه آن چیزی است که به انسان توانایی و مهارت می دهد، یعنی همان چیزی که غرب آن را دریافت، آنچه امروز برای حفظ سنت ملی صرف می شود چیزی جز مومیایی گذشته نیست. درحالی که سنت تداوم یک جریان همه جانبه در تاریخ و فرهنگ است و تداوم و پیوستگی آن مثل زبان،ادبیات، هنر و فلسفع باید راهنمای زندگی امروز شود. باید یاد بگیریم که پیشرفت به معنای ریشه کردن گذشته نیست بلکه گذشته نقطه ارتقاست. در این زمان باید فرهنگ و هنر را از نو بسازیم و آن را تحلیل کنیم، معنا دهیم و احیا سازیم.»

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...