شماره ۵۷ فصلنامه ادبی «شوکران» ویژه‌نامه جورج اورول منتشر شد.

به گزارش ایسنا، «به شما نگاه می‌کنم» عنوان سرمقاله این فصلنامه ادبی است که توسط پونه‌ ندائی نوشته شده است.

 بخش مقاله‌ این شماره هم با این مطالب همراه است: «نویافته‌های زندگی نخستین بانوی سردبیر و ناشر مطبوعاتی در ایران» نوشته سیدفرید قاسمی که درباره عفت سیاح سپانلو است، و «بازخوانی سطرهایی از نشریه دانش به همراه اعلان‌ها»(یادداشت‌ها و اعلان‌های نخستین نشریه زنان در  ایران).

همچنین «جرج اُرول؛ نویسنده‌ای حقیقت‌طلب» نوشته مرتضی هاشمی‌پور، «زمان بسته شدن باغ‌های غرب فرارسیده» نوشته آرتور کوستلر با ترجمه رضا امینی، «هرکه دو پا دارد دشمن است» نوشته گراهام گرین با  ترجمه عبدالرسول شاکری (درباره «مزرعه حیوانات»)، «آیا با نفهیدن عاقل می‌مانند» از هربرت رید با ترجمه پویا هیبت‌اللهی (درباره «1984»)، «نویسندگان و لویاتان» نوشته جورج اورول با ترجمه مسعود فرهمندفر، «نقد فیلم دیکتاتور بزرگ» نوشته جورج اورول با ترجمه کاظم فیروزمند و سالشمار جورج اورول مطالب ویژه‌نامه فصلنامه «شوکران» هستند.

در بخش گزارش این شماره نیز این مطالب درج شده است: «از هر دو جهان آزادم» (نگاهی به زندگینامه بانوی سفرهای بی‌پایان) نوشته گیزلا وارگا سینایی و «جایزه‌ای برای کارگردان کره‌ای».

شماره ۵۷ فصلنامه ادبی «شوکران» با صاحب‌امتیازی، مدیرمسئولی و سردبیری پونه ندائی در ۴۸ صفحه با قیمت ۱۷ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...